بازگشت

شفاي آقاي عباس جلالي توسط حضرت امام حسين در رؤيا


عالم بزرگوار حاج آقاي تاج لنگرودي در كتاب توسلات مي نويسند:

در مجلسي كه به عنوان عزاداري مولي الكونين، حضرت امام حسين عليه السلام برپا مي شد؛ يكي از خدمتگزاران آن مجلس را بنام آقاي عباس جمالي - كه ضعف بدن و زردي صورتش نمايان گر ناراحتي درون او بود - مي ديدم كه گاهي آن بنده ي خدا از مرضش كه هنوز اطباء تشخيص نداده بودند، نزد من درد دل مي كرد و التماس دعا داشت و خيلي توسل مي جست.

بالاخره بعد از مدتي وضع مزاح و روحيه ي او عوض شد و در خود احساس بهبودي مي كرد و رفته رفته از حالت اول درآمد و سلامتي كامل را باز يافت.

اينجانب كيفيت بهبوديش را از او پرسيدم و او در جواب گفت: شدت مرض، مرا به ستوه آورده بود و ناراحتي من هر روز بيشتر مي شد و چاره اي جز توجه به حضرت حق نديدم و پيوسته متوسل بودم.

سرانجام شبي در عالم رؤيا ديدم كه در منزل قديمي خودم، روي پله نشسته ام و بر وضع ناگوارم مي نالم و به ائمه ي اطهار عليهم السلام گلايه مي كنم كه چرا اين همه توسلات تا به حال نتيجه نداده است؟ مخصوصا به امام حسين عليه السلام توجه مي كردم و اشك مي ريختم!

در چنين حالي ناگهان ديدم كه مولي الكونين حضرت امام حسين عليه السلام از در خانه وارد شدند. به محض آنكه چشمم به حضرتش افتاد، گفتم: آقا ترا بحق برادرت ابوالفضل عليه السلام قسم مي دهم، درباره ي من توجهي بفرماييد و شفاي مرا از خدا بخواهيد. آقا فرمودند: «عباس، خدا ترا شفا داد، اما ختم انعامي را كه نذر كرده بودي، فراموش نكن!»

از خواب برخاستم. به يادم آمد كه من قبلا چنين نذري كرده بودم! به همين منظور


از هيئت هاي مذهبي دعوت كردم و در منزل خودم از آنان پذيرايي كردم و ختم انعام طبق دستور آن حضرت برگزار گرديد. بالنتيجه از الطاف الهي بهره مند گرديدم و سلامتي كامل را يافتم. [1] .


پاورقي

[1] کرامات الحسينية ج 2، ص 77، به نقل از توسلات ص 133.