بازگشت

بچه در چاه افتاد، اما او را در گوشه باغچه يافتند


دانشمند فرهيخته، استاد حوزه ي علميه قم حضرت حجة الاسلام والمسلمين حاج شيخ علي زماني قمشه اي اين قضيه را از مرحوم آقاي عبدالعلي باقي نقل فرمودند:

حاج آقا زماني فرمودند: اينجانب در مجلس سوگواري اباعبدالله الحسين عليه السلام در منزل مرحوم حاج آقا جلال چاوشي كه تقريبا در روبروي مدرسه ي علميه اقدميه ي شهرضا واقع شده است، سخنراني مي كردم. پس از سخنراني اينجانب، مرحوم آقاي عبدالعلي باقي اين قضيه را نقل كردند و صاحبان مجلس نيز آن را تأييد نمودند.

آقاي عبدالعلي باقي فرمود: حدود نود سال قبل پدرم عبدالخالق باقي كه كودكي چند ساله بود، همراه با مادرش به منزل حاج آقا جلال چاوشي جهت شركت در عزاي امام حسين عليه السلام مي آيند. در هنگامي كه روضه خوان مشغول مرثيه خواني بوده است، ناگهان عبدالخالق باقي به سر چاه آب (كه جهت برداشتن آب آشاميدني، سر آن باز


بوده است) مي رود و به درون چاه مي افتد!

صاحب مجلس و بقيه ي مردم مضطرب مي شوند و مادر عبدالخالق فرياد مي زند: «يا امام حسين، بچه ام در چاه افتاد» وقتي همه در كنار چاه مي آيند، ناگاه مي بينند «عبدالخالق» چند قدم آن طرف تر در گوشه ي باغچه گذاشته شده و سر تا پاي او خيس است و آب از لباسهايش مي چكد!

هنگامي كه از او سؤال مي كنند كه چگونه از چاه بيرون آمدي، پاسخ مي دهد وقتي در آب چاه افتادم ناگهان دستي مرا گرفت و از چاه بيرون گذاشت!