بازگشت

شما فقط در مجلس شركت كرده ايد


عالم متقي، سلالة السادات، علامه سيد مرتضي برقعي قدس سره از منبري هاي مشهور و پر مايه ي قم بودند و به لحاظ روحيات خاص ولايي و كثرت علم، جلسات سخنراني ايشان غالبا مملو از طلاب و روحانيون بود.

اين بزرگوار در سالهاي پايان عمرشان، در دهه ي دوم ماه صفر در منزل حاج غلامعلي فرجي واقع در قم، گذرخان، منبر مي رفتند. قبل از منبر ايشان مرحوم حاج آقا مؤمن كربلايي (امام جماعت مسجد رضويه) منبر مي رفتند و مسائل شرعي را مي فرمودند و پس از منبر حاج آقا برقعي، جناب آقاي حاج علي كوچك زاده و جناب آقاي حسين آقا شكروي (نقاش) به مرثيه خواني مي پرداختند و مراسم سينه زني پر شوري انجام مي شد و پس از آن با آبگوشت از مردم پذيرايي مي شد.

مرحوم آقاي برقعي كه پيرمردي در حدود نود ساله بودند، پس از اتمام منبرشان از مجلس خارج مي شدند، زيرا در آن كهولت سن، توان نشستن در جلسه ي سينه زني كه گاهي ساعتها به طول مي انجاميد را نداشتند.

در يكي از اين شبها، مرحوم آقاي برقعي رؤياي خود را بر فراز منبر فرمودند كه به شرح زير است:

ديشب در عالم رؤيا ديدم كه در همين منزل، يك حوض پر از آب زلال و يك پاتيل پر از شربت قرار گرفته است. خانم سياه پوشي در كنار آن ايستاده اند و مردم يكي يكي مي آيند و اظهار عطش مي كنند و آن مخدره ليواني را از پاتيل، پر از شربت مي كنند و


به دست هر يك از آنها مي دهند.

در اين هنگام من جلو رفتم و به آن خانم عرض كردم: خانم من هم تشنه هستم. آن خانم بزرگوار ليوان را براي اولين مرتبه، از آب حوض پر كردند و به دست من دادند. من عرض كردم: خانم چرا پارتي بازي مي كنيد؟! [1] به همه شربت مي دهيد و به من آب مي دهيد؟

آن بزرگوار فرمودند: اين مردم هم در مجلس عزاداري شركت كرده اند و هم از اطعام آن خورده اند. بنابراين به آنها شربت مي دهيم! اما شما فقط در مجلس شركت كرده ايد، اما از طعام آن مصرف نكرده ايد!

مرحوم آقاي برقعي پس از نقل اين رؤيا فرمود: من به واسطه ي كهولت سن نمي توانم تا پايان مجلس در اينجا بمانم. لذا از حاج غلامعلي فرجي خواهش مي كنم كه اگر ممكن است، لقمه اي از غذاي امام حسين عليه السلام را، اگر چه مقداري نان و سبزي باشد، براي من مهيا كنند، تا در هنگام پايين آمدن از منبر، آن را بگيرم و همراه با خود ببرم.


پاورقي

[1] مرحوم آقاي برقعي شخصي شوخ و خوش مشرب بودند و اين جمله نيز يکي از جلوه‏هاي خوش مشربي ايشان، در عالم رؤيا بوده است.