بازگشت

سيلي به زائر حضرت ابوالفضل، صورت آن حضرت را كبود كرد


جناب سلالة السادات آقاي سيد مصطفي مستجاب الدعوة، به نقل از پدرشان، مرحوم سيد تقي مستجاب الدعوة (كفشدار حرم حضرت عباس عليه السلام) اين قضيه را نقل كرده اند:

عربي باديه نشين بچه اش مريض مي شود. با پاي برهنه، دوان دوان به كربلا مي آيد و خود را به حرم مطهر حضرت قمر بني هاشم عليه السلام مي رساند و در مقابل ضريح مطهر قرار مي گيرد.

يكي از خدام، آن عرب را با پاي برهنه و خون آلود و كثيف در كنار ضريح مي بيند، لذا سيلي محكمي به عرب مي زند و مي گويد: تو ادب را رعايت نكرده اي! اينجا جاي بسيار حساس و با اهميتي است و نبايد اين طور بي مبالاتي كرد. و خلاصه،، به زائر عرب توهين بسيار مي كند. عرب اشاره به ضريح مي كند و مي گويد: يا اباالفضل عليه السلام، من خيال كردم اينجا خانه ي شماست، ولي حالا مي بينم اين شخص در اينجا امر و نهي مي كند!

اين جمله را مي گويد و با ناراحتي برمي گردد و در كاروانسرايي منزل مي كند. خادم مزبور، شب در عالم رؤيا مي بيند كه حضرت اباالفضل العباس عليه السلام به خدام، عطايا و هدايايي مي دهند. او هم جلو مي رود تا صله اي بگيرد. اما حضرت قمر بني هاشم عليه السلام


از وي رو برمي گردانند! خادم عرض مي كند: آقا جان چرا به من توجه نداريد؟ حضرت عليه السلام مي فرمايد: صورتم را ببين، كبود شده است! كبودي آن، در اثر آن سيلي است كه تو به آن عرب زده اي، ولي در واقع به من خورده است! چرا او را از حرم بيرون كردي؟! تا او را راضي نكني از تو راضي نخواهم شد!

خادم مي گويد: يا سيدي، من او را در كجا پيدا كنم؟! حضرت قمر بني هاشم عليه السلام آدرس محل سكونت عرب را به او مي دهند و مي گويند: به او بگو بچه ات را شفا داديم! خادم نيمه شب از خواب بيدار شد و خود را به كاروانسرا رساند و عرب را بيدار كرد. عرب بيچاره دوباره ترسيد! زيرا گمان كرد كه دوباره آمده است تا او را تنبيه كند! ولي نمي دانست كه آقاي مهربان، خادم را فرستاده اند تا از او دلجويي كند.

باري، خادم دست و صورت مرد عرب را مي بوسد و جريان خواب را براي او تعريف مي كند و از عرب پوزش مي طلبد و پيام مسرت آميز حضرت اباالفضل عليه السلام را به او مي رساند و مي گويد: آقا فرمودند به شما بشارت بدهم كه فرزندت را شفا مي دهند. در اين هنگام، عرب بسيار خوشحال مي شود و خدا را شكر مي كند كه مورد لطف و عنايت آقا قمر بني هاشم عليه السلام قرار گرفته است. [1] .


پاورقي

[1] چهره‏ي درخشان، ج 1، ص 584.