بازگشت

پرواز كردن پارچه ي نذري و رفتن به بالاي ضريح حضرت ابوالفضل


حجة الاسلام شيخ محمد رضا خورشيدي مازندراني، اين قضيه را از مرحوم حاج كريم جعفري بابلي نقل كرده اند:

مرحوم حاج كريم جعفري مي فرمود: روزي در حرم حضرت ابوالفضل عليه السلام مشرف شده بودم، ناگهان سر و صداي زوار مرا متوجه خود كرد، دقت كردم، ديدم زوار اطراف زائري ايراني را گرفته اند و او هم مانند اشخاص ديوانه، در حالي كه دستهاي خود را بالا و پايين مي برد، مرتب مي گويد: ابوالفضل مال خودش را گرفت، ابوالفضل مال خودش را گرفت!

همه از كار وي تعجب كردند و زماني كه علت اين امر را پرسيدند، بالاخره جواب داد: هنگام عزيمت من به سمت كربلاي معلي، شخصي نزد من آمد و ظاهرا دو تومان (ترديد از حقير است، مرحوم جعفري مبلغ را يادآور شد) به من داد و گفت: پس از تشرف به كربلا، يك تومان (يا نصف پول) را بده و پارچه ي مخمل خريداري كن و به نيابت از من بالاي ضريح حضرت ابوالفضل عليه السلام بينداز و يك تومان (يا نصف ديگر) را نيز براي خودت بردار.

اكنون كه مشرف شده بودم، قطعه ي پارچه ي مخملي را كه به نيابت از او خريده بودم و نذري بود، آوردم كه بالاي ضريح بيندازم. اما هنگام زيارت، شيطان مرا گول زد و با خود گفتم: «حالا چه كسي متوجه مي شود كه تو پارچه ي نذري آن بنده ي خدا را به حضرت ابوالفضل عليه السلام نداده اي؟! او كجا از ايران متوجه اين عمل مي شود؟! بنابراين بهتر است قطعه ي مخمل نيز مال خودت باشد» و لذا از انداختن مخمل بر روي ضريح منصرف شدم. ولي ناگهان پارچه ي مخمل نذري كه در دستم بود (ظاهرا زير بغل) مانند كبوتري به پرواز درآمد و مستقيما به طرف بالاي ضريح آقا رفت و روي ضريح قرار


گرفت...! [1] .


پاورقي

[1] چهره‏ي درخشان، ج 2، ص 649.