بازگشت

رواني شدن كسي كه به نام حضرت ابوالفضل العباس قسم ناحق ياد كرده بود


حضرت حجةالاسلام و المسلمين حاج آقا نمازي - منبري معروف اصفهان - از قول يكي از دوستانشان اين دو قضيه را نقل فرمود:

دو چيز در حرم حضرت عباس عليه السلام ديدم:

يكي اين كه در صحن حضرت قمر بني هاشم عليه السلام در شب جمعه اي كه من و عده ي ديگري مشغول كار بوديم، ديديم يك دسته پرنده كه مثل مرغابي بودند، دور گنبد امام حسين عليه السلام آمدند و سپس دور گنبد حضرت اباالفضل عليه السلام نيز دور زدند. مثل اينكه مي خواستند تعظيم كنند! سر فرود آوردند و رفتند، ما دست از كار كشيديم و به اين


صحنه نگاه مي كرديم.

قضيه ي دوم اينكه: شب كه به حرم حضرت اباالفضل عليه السلام آمديم، جواني را مشاهده كرديم كه رواني بود و سه چهار نفر هم از عهده ي او برنمي آمدند، و با زنجير پايش را به ضريح بسته بودند.

ما زيارت و كارهايمان را انجام داديم و به منزل رفتيم و هنگام صبح كه به حرم آمديم، تا زيارت كنيم و به كار مشغول شويم، ديديم اين جواني كه هيچكس از عهده ي او برنمي آمد، آرام شده است، ولي هنوز زنجير به پايش بسته است؛ اما طرف ديگر زنجير كه به ضريح بسته بود، باز شده است.

خادم حرم زنجير را از پايش نيز باز كرد، و زوار به جوان پول مي دادند.

به پدرش گفتيم: «فرزند شما چه مرضي داشت؟!» پدرش گفت: «اين فرزند به ناحق به حضرت ابوالفضل عليه السلام قسم خورده بود، و از آن ساعت حواس پرتي پيدا كرد! هر جا هم كه او را برديم نتيجه اي نگرفتيم، بالاخره او را به اينجا آورديم و متوسل به حضرت ابوالفضل عليه السلام شديم و حضرت شفايش دادند.» فردا شب كه آن جوان را ديديم، داشت وضو مي گرفت تا به حرم حضرت امام حسين عليه السلام برود. [1] .


پاورقي

[1] کرامات العباسية، ص 60.