بازگشت

قاتل در حرم ابوالفضل به دروغ قسم خورد و جنازه اش را بيرون آوردند


اين قضيه توسط حضرت حجةالاسلام والمسلمين حاج شيخ حسن بصيري نقل شده است:

مرحوم محمد ابراهيم زرگر خوئي اين قضيه را نقل كرد:

در زمان رضاشاه، به مكه ي مكرمه مشرف شدم و در هنگام برگشتن، موفق به زيارت عتبات عاليات گرديدم. طبق معمول، اول صبح به زيارت حضرت ابي عبدالله الحسين عليه السلام شرفياب و سپس به زيارت حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام نائل مي شدم.

در روز پنجشنبه اي بعد از خروج از حرم آن بزرگوار عليه السلام، به آقاي حاج عباس تبريزي - كه در نزديكي باب العباس عليه السلام دكان عطاري داشت - برخورد كردم. وي در جلوي دكان خود صندلي گذاشت و مرا روي آن نشانيد و در ضمن صحبت، مشغول اصلاحات دكانش شد. در اين هنگام، ناگاه صدايي برخاست.

از صداي مزبور، مردم به تكاپو درآمدند و به طرف حرم آن بزرگوار عليه السلام مي دويدند. من كه به زبان عربي آشنا نبودم و نمي دانستم چه خبر است، سر از دكان بيرون كردم و منتظر اخبار تازه بودم كه باز صدا بلند شد و آقاي حاج عباس نيز دكان را ترك كرد و با عجله ي زياد به سوي حرم مطهر رهسپار شد و به من هم گفت: بيا كه


حضرت عليه السلام كرامتي نشان داده است.

من همراه ايشان با عجله داخل صحن مقدس شدم و در آنجا ديدم كه جنازه اي را كشان كشان از حرم مبارك بيرون آوردند و مورد لعنت و نفرين قرار دادند. گويا آن بدبخت با دو نفر ديگر مرتكب قتلي شده بود و پس از گرفتار شدن، انكار كرده بود و نهايتا، امر منجر به اين شده بود كه وي قسم بخورد. اينك، مأمورين دولت او را براي قسم خوردن آورده بودند واين بدبخت قبل از ديگران، ابتدا به سوگند كرده بود و مورد غضب الهي قرار گرفته و به جزايش رسيده بود. سپس آن دو نفر ديگر به جرم خود اقرار كردند. [1] .


پاورقي

[1] چهره‏ي درخشان ج 2، ص 361.