بازگشت

شگفت ترين شگفتي ها


(أم حسبت أن أصحاب الكهف و الرقيم كانوا من آياتنا عجبا). [1] .

اي رسول ما! آيا پنداشتي كه قصه ي اصحاب كهف و رقيم، در برابر اين همه آيات قدرت و عظمت، از آيات عجيب ما بودند؟

اين آيه ي شريفه، در مقام ذكر اين مطلب است كه قصه ي اصحاب كهف و جواناني كه از دست پادشاه كافر ستمگر، براي حفظ ايمان و عقيده ي آسماني خود فرار كرده، به غاري پناه بردند و 309 سال قمري(سيصد سال شمسي)در آن غار به خواب رفته، پس از بيداري گمان مي كردند كه يك روز يا ساعتي از روز خوابيده اند، چيز تازه اي و شگفت انگيزتر از ديگر آيات الهي در زمين و آسمان نيست، كه همه مظاهر وجود و تصرفات مستمر الهي و جريانات مداوم آفرينش، شگفت انگيز است و با ملاحظه قدرت بي منتهاي خداي سبحان، هيچ چيزي تعجب ندارد؛ زيرا همه چيز براي او آسان است.

شيخ مفيد رحمه الله نقل مي كند:

زيد بن ارقم گفته است: سر امام حسين عليه السلام را بالاي ني، در شهر مي گردانيدند و من در بالاخانه ي خود نشسته بودم. هنگامي كه مقابل غرفه من رسيد، شنيدم كه اين آيه را قرائت مي كرد:(أم حسبت أن أصحاب الكهف و الرقيم كانوا من آياتنا عجبا).

من از ديدن اين منظره، به خداي يگانه سوگند، مو بر اندامم راست و ندا كردم: والله سر تو اي فرزند رسول الله! عجيب تر و شگفت انگيزتر است. [2] .

شگفتي ها مربوط به ماجراي تو است، نه اصحاب كهف. تو همه را به تعجب آوردي و هر بيننده اي را واله و سرگردان و عقول را سرگشته ساختي، تو كه سر بريده ات، آن گاه كه از بدن فاصله دارد و بالاي نيزه جا گرفته است، آيات قرآن كريم را تلاوت مي كند.

آري، سر مطهر حسين بن علي عليه السلام قرآن، آن هم اين آيه ي سوره ي كهف را مي خواند. قطعا در انتخاب اين آيات كريمه اسراري است. ممكن است حضرت مي خواست به اهل كوفه، آن خفتگان بگويد: داستان اصحاب كهف، براي شما تعجب آور و حيرت زا است. اكنون بنگريد كه آيا آن حادثه عجيب است يا داستان من كه پس از شهادت، آيات الهي را مي خوانم.

يا ممكن است اشاره اي باشد به اين كه من و يارانم، با اصحاب كهف وجه مشتركي داريم. آنان در راه عقيده و ايمان خود استقامت ورزيدند؛ چنان كه هم در مسير ايمان و عقيده، ثبات قدم داشتيم؛ ولي آنان از شر پادشاه كافر ظالم فرار كرده، به غار پناه بردند و به خواب رفتند و آرميدند؛ اما من و يارانم در برابر حاكم ستمگر ايستادگي كرديم و فرياد خود را به گوش جهانيان رسانديم و از شمشيرها و نيزه ها باران تيرهاي كشنده ي آنان نهراسيديم و در برابر دشمنان دين، صف آرايي كرده، ضربت تير و نيزه و شمشيرها را به جان خريديم. ممكن است انتخاب اين آيه، با توجه به نكته باشد كه اين شاعر نغز گفتار بدان اشاره كرده است:



بود بر لب، آيه ي كهفش سخن

يعني اي دشمن! تو در خوابي نه من



و چه بسا ده ها نكات ظريف تر در اين مقام نهفته باشد كه ما از آن آگاهي نداريم.

به هر حال، امام حسين عليه السلام با قرائت اين آيه ي كريمه، اسلام و اهل اسلام و پيروان مكتب اهل البيت را سرفراز كرد و خسران و خواري و زبوني را بر جنايت كاران و حكام آل اميه و آل ابي سفيان و پيروان بي مايه ي آنان محقق و مسلم گردانيد.


پاورقي

[1] کهف(18)آيه‏ي 9.

[2] ارشاد، ج 2، ص 117؛ مناقب اميرالمومنين، ج 2، ص 267؛ الثاقب في المناقب، ص 332.