بازگشت

فراموشي ياد خدا، عامل هر بدبختي


(استحوذ عليهم الشيطان فأنساهم ذكر الله...). [1] .

شيطان بر آنان چيره شده، خدا را از يادشان برده است..

در تاريخ بيان شده است كه امام حسين عليه السلام در ساعات آخر عمر مبارك خويش، بازديدهايي از خيمه هاي اصحاب و بانوان داشت و نيز به خيمه فرزند عزيز خود، امام زين العابدين عليه السلام آمد تا حال او را از نزديك بپرسد كه ايشان در آن هنگام، بيمار بود و حضرت زينب عليهماالسلام از او پرستاري مي كرد. امام علي بن الحسين به عمه ي مكرم خود، حضرت زينب تكيه داده، نشست تا با پدر بزرگوار خود گفت وگو كند. امام حسين از وضع بيماري ايشان پرسيد و او خداي را حمد و ستايش كرد. آنگاه به پدر بزرگوار خود عرض كرد:«امروز كار شما با اين منافقان به كجا رسيد؟». امام حسين عليه السلام در پاسخ فرمود:«يا ولدي! قد استحوذ عليهم الشيطان فانساهم ذكر الله»؛ يعني اي فرزندم! شيطان بر آنان غلبه يافت و خدا را از ياد آنان برد. ديگر نه از خدا ترس دارند و نه به ياد اويند».

آنگاه فرمود:

«جنگ بين ما و آنان چنان درگرفت كه خون از ما و آنان بر زمين جاري گرديد». [2] .

امام حسين عليه السلام مي توانست در مقام بيان و شرح اوضاع و احوال و نيز انحراف مردم و بدي هاي آنان بگويد: اينان مردمي بي توجهند، گروهي بد و ناپاكند، جماعتي ستم پيشه اند، فريب دستگاه آل اميه را خورده اند، از قتل و آدم كشي باك ندارند و...؛ اما به جاي چنين جمله هايي به قرائت اين آيه ي كريمه قرآن اكتفا كرد كه مي فرمايد:

(استحوذ عليهم الشيطان فأنساهم ذكر الله).

اين جمله ي جامع و پرمحتوا، همه ي مطالب را دربردارد؛ زيرا منشأ همه بدي ها، كجروي ها، قتل ها، غارت ها و ستم ها فراموش كردن خداوند است. انساني كه خدا را از ياد برد، محكوم به سقوط حتمي است و خطر چنين انساني، بزرگ و وصف و بيان ناپذير است.

لشكر دشمنان امام عليه السلام در كربلا، كه بزرگ ترين فاجعه دردناك عالم هستي را به وجود آورد و بزرگ ترين مظاهر ستم و قساوت و بي رحمي را از خود نشان داد، خدا را فراموش كرده بود و در دل آنان، چيزي به نام«ياد خدا» نبود، بلكه شيطان بر دل آنان چيره شده بود.


پاورقي

[1] مجادله(58)آيه‏ي 19.

[2] معالي السبطين، ج 2، ص 12؛ موسوعة کلمات الامام الحسين، ص 485.