بازگشت

دلاوري و شجاعت، زاييده ي خدا محوري


«أينما تكونوا يدرككم الموت و لو كنتم في بروج مشيدة...». [1] .

هر جا باشيد، مرگ شما را درمي يابد، هر چند در برج هاي استوار باشيد...

نقل شده است كه چون حضرت سيدالشهدا عليه السلام از مدينه بيرون آمدند، گروههاي فراواني از مؤمنان جن، خدمت آن حضرت آمده، سلام كردند و گفتند: اي سيد ما!

ما شيعيان و ياوران توييم. آن چه خواهي درباره ي دشمنان خود و غير آنها به ما بفرما تا اطاعت كنيم و اگر بفرمايي، همه ي دشمنان تو را در همين ساعت، هلاك مي كنيم، بدون آن كه خود شما حركتي كني و زحمتي بكشي. حضرت، آنان را دعا كرد و فرمود:«مگر اين آيه ي قرآن را نخوانده ايد:«أينما تكونوا يدرككم الموت و لو كنتم في بروج مشيدة» [2] و نيز فرموده است:«قل لو كنتم في بيوتكم لبرز الذين كتب عليهم القتل الي مضاجعهم»؛ [3] .

(اي پيامبر! به منافقان بگو كه اگر در خانه هاي خود مي بوديد، البته كساني كه كشته شدن بر آنان نوشته شده است، به سوي محل قتل و آرامگاهشان بيرون مي آمدند)و اگر من به جهاد بيرون نروم، اين خلق گمراه، به چه كسي امتحان خواهند شد؟ و اين مردم تباهكار به چه چيز آزمايش شوند؟ و چه كسي در قبر من در كربلا ساكن خواهد گرديد؟ همان قبري كه خداوند براي من در روزي كه زمين را پهن كرده، برگزيده است و آن را پناهگاه شيعيان من قرار داده، آن را موجب امن و امان آنان گردانيده است؛ ولي در روز عاشورا، كه من در آخر آن كشته مي شوم، به نزد من آييد».

آنان عرض كردند: اي حبيب خدا! اگر نه آن بود كه اطاعت امر تو واجب است و مخالفت تو جايز نيست، همه ي دشمنان تو را پيش از آن كه به تو برسند، مي كشتيم. امام حسين عليه السلام فرمود:«به خدا سوگند كه قدرت ما بر آنان از شما بيش تر است و ليكن«ليهلك من هلك عن بينة و يحيي من حي عن بينة» [4] .(تا كسي كه راه هلاكت را مي پويد، بعد از اتمام حجت و روشن بيني باشد». [5] .

ترجمان قرآن، يعني امام حسين عليه السلام در پاسخ مؤمنان جن و براي اقناع و جلوگيري از اقدام و حركت آنان و در تبيين سفر و مهاجرت خود، به آن آيات كريمه استناد مي فرمايد كه مفاد آيه ي نخستين اين است كه از مرگ چاره اي نيست و اين سرنوشتي تغييرناپذير است و آدمي در هر جا باشد، هر چند در محفوظترين و محكم ترين دژهاي استوار هم كه پناه بگيرد و از هر دشمن و مزاحمي خود را مصون بدارد، راه فراري از مرگ ندارد.

آيه ي دوم نيز با توجه به كشتگان راه خدا مي فرمايد كه اگر مردم ترسو، از مرگ بترسند و بهراسند و از حضور در ميدان جنگ خودداري كنند اين را بدانيد كه آنان كه سرنوشتشان در صحيفه ي قضاي الهي، كشته شدن است، با پاي خود، از خانه به سوي قتلگاه روانه خواهند شد. گويا امام مي خواهد با قرائت اين آيه، به آنان بفهماند كه من و يارانم، همان گروه سعادتمنديم كه قلم قضاي الهي، شهادت در راه خدا را براي ما رقم زده است و ما حركت مي كنيم و به سوي سرنوشت محتوم خويشتن رهسپاريم.

مفاد آيه ي سوم اين است كه حركت و هجرت من، روشن گري، ضروري و اجتناب ناپذير است. با اين حركت، ماهيت شوم بني اميه و دودمان خبيث آل ابي سفيان، به ويژه يزيد و حاميان او روشن مي گردد و چهره ي زيباي حق، تبلور مي يابد و از اين رهگذر، حجت بر مردم تمام خواهد شد و راه اعتذار براي كسي باقي نخواهد ماند. در نتيجه، دنباله روان بني اميه، از روي علم و آگاهي، از حق به باطل گرويده، مستحق عذاب الهي خواهند شد و حاميان عترت پيامبر نيز با شناخت حق، به دنبال من آمده، سپس به رحمت و رضوان الهي دست خواهند يافت.


پاورقي

[1] نساء(4) آيه‏ي 78.

[2] نساء(4) آيه‏ي 78.

[3] آل‏عمران(3) آيه‏ي 154.

[4] انفال(8) آيه‏ي 42.

[5] موسوعة کلمات الامام الحسين، ص 301؛ العوالم، ص 180؛ بحارالانوار، ج 44، ص 331 - 330.