بازگشت

حسن ختام


در پايان به اين كلام نغز مولانا تمسك مي جويم و به ساحت قدسي سالار شهيدان كه مصداق كامل اين كلام است عرض مي كنيم:



گر نبودي خلق محجوب و كثيف

ور نبودي حلق ها تنگ و ضعيف



در مديحت داد معني دادمي

غير اين منطق لبي بگشا دمي



مدح تو حيف است با زندانيان

گويم اندر مجمع روحانيان



شرح تو غبن است با اهل جهان

همچو راز عشق دارم در نهان



مدح تعريف است و تخريق حجاب

فارغ است از شرح و تعريف آفتاب



مادح خورشيد مداح خود است

كه دو چشمم روشن و نامرمداست



قدر تو بگذشت از درك عقول

عقل اندر شرح تو شد بوالفضول



گرچه عاجز آمد اين عقل از بيان

عاجزانه جنبشي بايد در آن



گر نتاني خوردن طوفان سحاب

كي توان كرد بترك خوردن آب [1] .



هم چنين به همه عاشقان فدايي سالار شهيدان عرض مي كنيم:«يا ليتنا كنا معكم فنفوز فوزا عظيما» [2] و اين سروده نغز مولانا در حقيقت بيان گر خواست قلبي همه عاشقان حسيني است و همگان دل شان مي خواهد كه به همه شهيدان راه فضيلت به خصوص سالار شهيدان بگويند:



اي فلك پيماي جست، جست خيز

زآن چه خوردي جرعه اي بر ما بريز



خو ندارم اي جمال مهتري

كه لب ما خشك و تو تنها خوري [3] .



گيرد اين بام و كبوتر خانه من

چون كبوتر پر زنم مستانه من






جبرئيل عشقم و سدره ام تويي

من سقيمم، عيسي مريم تويي [4] .



جوش ده آن بحر گوهر بار را

خوش بپرس امروز اين بيمار را



محرمي مرديت را كو رستمي

تا ز صد خرمن يكي جو گفتمي



چون بخواهم كز سرت آهي كنم

چون علي سر را فرو چاهي كنم



چون كه اخوان را دل كينه ور است

يوسفم را قعر چاه اولي تر است




پاورقي

[1] مثنوي معنوي، ج 2، دفتر 5، بيت 20 - 3.

[2] مفاتيح الجنان، ص 705(زيارت 6، امام حسين).

[3] همان، دفتر 6، بيت 2020 - 1995، ص 991.

[4] مثنوي معنوي، دفتر 4، بيت 1815 ص 612.