بازگشت

سخاوت و بخشش و ديگر خواهي


اسلام تنها ديني است كه آموزش هاي مادي و معنوي خود را بر پايه اين احساس گذاشته است و در توجه بدان به اندازه اي پيش مي رود كه آن را پايه ايمان قرار داده است .اگر اسلام اعمال ظاهري و شعائر را بر پنج پايه قرار داده است ، ايمان او هنگامي استوار مي گردد كه اين احساس به تحقق برسد.

رسول خدا(ص) مي فرمايد: «كسي از شما ايمان نياورده ، مگر اين كه آنچه براي خود مي خواهد، براي برادرش هم بخواهد.»

امام حسين (ع) به اقتضاي فطرت و آموزش هاي دين ، در زمينه احساس نوع دوستي نمونه بي مانندي است . ابن عساكر در تاريخ كبير خود از قول ابي هشام قناد نقل مي كند كه كالايي از بصره براي امام حسين برده شد و تا آنها را نبخشيد از جاي خود برنخاست .

و نيز گفته اند سائلي كوچه هاي مدينه را زير پا گذاشت و آمد تا به در خانه حسين (ع) رسيد. كوبه در را زد و چنين گفت امروز كسي كه به اميد تو آمده دست خالي برنگردد و آن كس كه حلقه در تو را كوفت نااميد نگردد. تو دارنده بخشش هستي و سرچشمه آن ، پدر تو كشنده فاسقان و منحرفان بوده است .

حسين (ع) در حال نماز بود، همين كه صداي سائل را شنيد نمازش را تمام كرد و آمد. ديد آثار تنگدستي بر چهره اعرابي نشسته است . زود برگشت از قنبر، پرسيد: از هزينه خانه چيزي در نزدت نمانده ، گفت : فقط دويست درهم مانده كه فرمودي ميان افراد خانه تقسيم كنم . گفت : آنها را بياور كه از افراد خانه مستحق تري رسيده . آنها را از قنبر گرفته به اعرابي داد و فرمود اين مختصر را بگير و عذر مرا بپذير و بدان كه دلم براي تو بسي مي سوزد و سپس فرمود: اگر در دست ما يك چوبدستي بود كه دراز مي شد، (امكان و قدرت مالي داشتيم ) آسمان جود ما باران بخشش بر تو مي باريد. ليكن پيشامدهاي روزگار بسي گوناگون است و دست ما از درم بسي تهي است . اعرابي آن را گرفت و گفت : خدا بهتر مي داند رسالتش را در چه خانواده اي قرار داده است .

ياقوت مستعصمي از انس روايت مي كند كه گفت : در نزد حسين (ع) نشسته بودم كه زني خدمتگزار با دسته گلي وارد شد و با دادن آن گل به وي تحيت گفت ، حسين در پاسخ تحيت به او گفت : تو آزادي به خاطر خداي متعال . به او گفتم خدمتگزاري دسته گلي براي تو مي آورد، تو او را آزادي مي كني فرمودند: خدا ما را اين چنين تربيت كرده است و چنين مي فرمايد:

«و اذا حُييتم بتحية ٍ فحيّوا باَحسن منها اورُدّوها» از آن تحيت بهتر آزاد كردن او بود.