بازگشت

غيرت حسيني


يكي از اوصاف پسنديده اي كه خداوند در وجود انسان ها گذاشته ، غيرت است .خداي سبحان از همه غيورتر است ؛ ابي حمزه مي گويد: از امام صادق شنيدم كه حضرت مي فرمود:

«مامِن ْ اَحَدٍ اَغْير مِن َ اللهِ تبارك وتعالي و مَن ْ اَغْيَرُ مِمَّن ْ حَرَّم الفواحش َ ما ظَهَرَ منها و ما بَطَن ».

هيچ كس غيورتر از خداوند تبارك و تعالي نيست . كيست غيورتر از كسي كه فواحش ظاهري و باطني را حرام كرده است .

و پيامبر فرمود:

«پدرم ابراهيم (ع) غيرتمند بود و من از او غيورتر هستم و خداوند مؤمني را كه غيرت نورزد بيني اش را به خاك مي مالد.»

امام جعفر صادق (ع) آدم بي غيرت را «منكوس القلب » خواند. حميّت صفتي است در وجود انسان ، منتها همين صفت پسنديده گاهي حالت جاهليت به خودش مي گيرد و تعصب كور جاهلانه مي شود و نامطلوب است كه خداوند سبحان مي فرمايد:

(اِذْ جَعَل َ الّذين كَفَروُا في قُلوبَهم ُ الْحَمِيّة َ حميَّة َ الْجاهليّة ِ) امام زين العابدين در شرح دو عصبيّت فرمود:

«العصبيّة الّتي يأثم عليها صاحبها ان يري الرجل شرار قومِه ِ خيراً عن خيار قوم آخرين و ليس من العصبيّة اَن ْ يُحِب َّ الرّجل ُ قومَه ُ و لكن مِن َ العصبيّة اَن ْ يُعين َقومَه ُ عَلي الظلم ِ»

در مورد غيرت ديني حسين (ع) جاي سخن گفتن نيست ، چون محرّك ابا عبدالله و خروجش حفظ ارزش هاي ديني بوده است . او با ستمگري مبارزه كرده تا ارزش ها حفظ شود. اما در اين جا به دو نمونه از غيرت امام به حرم و ناموسش اشاره مي كنيم :

1ـ امام در ميدان جنگ ، نقطه اي را قرار داده بود كه هنگام حمله به دشمن صفوف دشمن گسسته مي شد و به جاي اول برمي گشت به جاي اول كه به حرم نزديك بود و صدايش را به تكبير بلند مي كرد. حمله را ادامه نمي داد تا دشمن بين او و خيمگاه فاصله ايجاد نمايند. در يك لحظه دشمن بين امام و خيمگاه فاصله انداختند وقصد حمله به خيام را كردند، حضرت فرمود:

«و يحكم يا شيعة آل سفيان ان لم يكن لكم دين و كنتم لا تخافون المعاد فكونوا احراراً في دنياكم و ارجعوا الي احسابكم ان كنتم اعوانم (اعراباً) واي برشمااي پيروان آل سفيان ! اگر دين نداريد و از قيامت نمي ترسيد، در دنياي آزاد مرد باشيد؛ به حسب تان برگرديد، اگر اعراب هستيد. شمر گفت : چه مي گويي ؟

فرمود: مي گويم من با شما جنگ دارم و شما با من و اين امر بر زن ها ارتباطي ندارد. جاهل و طاغيان و سرپيچان شما را از حمله و تعرض به حرم من تا زنده ام باز داريد.شمر گفت : باشد اي پسر فاطمه هرچه تو بخواهي . پس فرمان داد به يارانش كه از حريم اين مرد دست بردايد، به خودش حمله تان را متوجه كنيد. او همآوردي كريم و كُفوّي كريم است .

2 ـ در گرماگرم جنگ تشنگي بر امام فشار آورد، رفت به شريعه تا آب بنوشد.صفوف لشكر را دريد خود را به شريعه رسانيد: «و لمّا مداالحسين يده ليشرب ناداه رجل اتلذّذ بالماء؟ و قد هتكت حرمك فَرَي َ الماء و لم يشرب و قصد الخيمه »

خواست آب بنوشد، مردي داد زد: آيا تو آب مي نوشي و حال آن كه حرمت هتك شد. حسين آب روي آب ريخت و آب ننوشيد به حرم برگشت .

چه زيبا گفته ابن ابي الحديد معتزلي : «سيّد اهل الاباء الّذي علّم الناس الحميّة ُ والموت تحت ظلال السيوف اختياراً له عَلَي الدّنيّة ِ» او سرور و آقاي كساني است كه داراي همت عالي اند و از پستي به دور هستند و به مردم حميّت و شهادت در زير سايه شمشيرها را آموخت و شهادت را بر زندگي پست برگزيد.