بازگشت

وفاي به عهد و پيمان


يكي از اوصاف فضيله وفاي به وعده است . قرآن در توصيفي كه براي اسماعيل پيامبر مي آورد، او را به صادق الو عد بودن مي ستايد: (و اذكر في الكتاب اسماعيل انَّه ُ كان َ صادق َ الوَعْدُ و كان رسولاً نبيّاً) و در جاي ديگر به مستحكم كردن پيمان ها و وفاي به آن سفارش نموده و وفاكنندگان به عهد را به صفت راست گويان متقين توصيف مي كند: (و الموفون بعهدهم اذا عاهدوا اولئك الذين صدقوا و اولئك هم المتّقون ) يكي از صفات برجسته امام حسين وفاي به عهد، صفت طرف مقابلش پيمان شكني و نقض عهد بوده است .وقتي كه طرماح بن عدي به امام عرض كرد: به كوفه وارد نشو، زيرا مردم با تو مكرمي كنند و تو را مي كشند و پيشنهاد رفتن به دو كوه «بأجأ» و «سلمي » را داد و علاوه بر آن بيست هزار شمشيرزن مردم طي امام را حمايت مي كنند. در آن جا امام فرمود:

«ان ّ بيننا و بين القوم قولاً لا نقدر معه علي الانصراف فان يدفع الله عنّا فقديحاً ما انعم علينا و كفي و اِن يكن ما لابدّ منه ففوز و شهادة » بين من و اين قوم گفتاري است كه قدرت بر انصراف را ندارم . در بحار الانوار همين داستان رامطرح مي كند واين جملات را از امام نقل مي كند: «ان ّ بيني و بين القوم موعداً اكره ان اخلفهم ».

در زمان معاويه بعد از شهادت امام حسن (ع) عده اي از شيعيان عراق امام حسين را تحريك كردند كه معاويه را از خلافت خلع كند و قيام نمايد. حضرت از قبول نقض پيمان امتناع ورزيد و فرمود: «ان ّ بينه و بين معاوية عهداً و عقداً لا يجوز له نقضه حتي تمضي المدة » و بين او و معاويه پيمان و قراردادي است كه برايش نقض و شكستن آن جايز نيست ، تا مدتش سپري بشود.