بازگشت

بت هاي مكتب خلفا


ولي چون مخاطب به خاطر منصب خاصي مانند خلافت ، يا اسما و عناويني مانندمهاجر و انصار و... از يك مصونيت اعتقادي برخوردار است كه از افراط مردم در قداست آنها مقام (لا يُسأل عما يفعل و هم يسألون ) پيدا كرده يك هاله قداستي بالاي سر آنها كشيده شده كه مقام فوق قانون بلكه مافوق شرع پيدا مي كنند. پاره كردن اين پرده عظمت و از بين بردن هاله قداست از اين افراد بلكه از اين عناوين يكي از بزرگ ترين وظايف مردان الهي از انبيا و ائمه معصومين گرفته تا علما و پيروان آنان مي باشد.

لذا اميرالمؤمنين بعد از جنگ جمل كه سران لشكر مخالف (عايشه و طلحه و زبير و ديگران ) از القابي مانند اصحاب پيامبر، بدريون ، اصحاب بيعة الشجرة ، مهاجر و انصار،ازواج النبي و غيره بهره مند بودند و به قول عوام اين القاب را يدك مي كشيدند وقتي شمشير روي آنان كشيد بعضي را كشت و بعضي را مثل اسير منت گذاشته آزاد كرد. به بيان واضح تر: قداست پوچ اين القاب و اسم هاي بي مسمّي را زيرپا گذاشت و اين هاله قداست را پاره كرد.

اين جا بود كه مفتخرانه فرمود: «انا فقأت عين الفتنه و لم يكن ليجرء عليها احد غيري بعد ان ماج غيبها و اشتد كلبها؛ اين من بودم كه چشم فتنه را درآوردم ، چنان نبود كه غير از من كسي جرئت اين كار را داشته باشد ـ بلي من اين كار كردم ـ بعد از اين كه تاريكي چون دريا موج مي زد و مانند سگ هار حمله مي كرد.»