بازگشت

تهمت به انبياي الهي


علت نوشتن مقاله اين بود كه بعضي از پيام آوران اسلام هاي جديدي كه غرب آنهارا يكي پس از ديگري هر كدام با اسلام جديدي براي ما مي فرستد با لحني اهانت آميز تمام پيامبران الهي و به خصوص چند نفر اولوا العزم را به طرفداري از اصحاب زور و زرمتهم كرده بود، به دليل اين كه حضرت موسي (ع) به جاي اين كه به ملّت بدبخت بني اسرائيل توجهي كند اول به سوي فرعون رفت و حضرت ابراهيم به طرف نمرود و

حضرت عيسي به سوي جباران بني اسرائيل و هيچ كدام به فكر بردگان و مستضعفان و توده هاي محروم نبودند.

تنها محمد (ص) بود كه مستقيماً به سراغ بردگان و مستضعفان آمد و آنان را نجات داد....

اين خلاصه برداشت ايشان از سيره تبليغي انبياي عظام و سفيران معصوم و هدايت گران راه حق است .

ما فعلاً در صدد بيان ايرادات نويسنده نسبت به دين و پيامبران نيستيم فقط تعجب مي كنم از دو غفلت واضح يكي اين كه ايشان تهديد ودعوت به حق و امر به معروف و نهي از منكر و اهانت و شكستن بت هاي طاغوت ها را طرف داري از آنها شمرده و دفاع از حقوق بردگان و مطالبه حقوق آنان از زر و زورمداران را كه قرآن مكرر از زبان همين پيامبران نقل مي كند مصداق بي اعتنايي به بردگان و بي تفاوتي نسبت به آنان حساب مي كند.

وقتي خداي سبحان به حضرت موسي و هارون خطاب مي كند كه (فأتياه فقولا انا رسولا ربك فارسل معنا بني اسرائيل و لا تعذّبهم ) برويد به سوي فرعون به او بگوئيد ماهر دو فرستادگان پروردگار تو هستيم بني اسرائيل را با ما بفرست و آنان را شكنجه نكن .به قول ايشان خداي سبحان در اين دستور حضرت موسي را به طرفداري از فرعون و بي اعتنايي به مستضعفان مأمور مي كند.

اين كه حضرت ابراهيم (ع) بت هاي نمرود را مي شكند و خود را در معرض بزرگترين حريق تاريخ عالم قرار مي دهد اين طرف داري از نمرود و جنگ حضرت داود با جالوت ترجيح طاغوت بر مستضعفان و درگيري حضرت عيسي (ع) با ستمگران مقتدربني اسرائيل براي نجات مستضعفان از مصاديق بي اعتنايي به طبقات محروم است !