بازگشت

موقعيت انبيا مقابل پادشاهان


اين نوع امر به معروف (امر به معروف نسبت به زمامداران اجتماع و سردمداران دولت ها و ملت ها) چه به عنوان شاه و رئيس جمهور چه به عنوان رئيس قبيله و رئيس حزب و غير اينها جزء مهم ترين برنامه هاي همه انبيا و ائمه (ع) و علماي رباني «رضوان الله عليهم » در طول تاريخ بوده است .

در سال 1392م . مقاله اي تحت عنوان «المواقف الموحدة من الباطل » يعني موقف هاي همسان انبياء در مقابل باطل كه در مجله عربي الهادي (شماره 4 سال اول ) چاپ شد كه در آن همين قسم امر به معروف و نهي از منكر را مورد بحث قرار داده و اثبات كرده بوديم ، سيره همه انبياء؛ به خصوص پيامبران اولواالعزم : بر اين جاري شده بودكه اول به سراغ سردمداران اجتماعات كه منشأ اصلي ترك «معروف ها» و شيوع منكرها بودند بروند.

در آن مقاله چنين آمده :

«اما در آيات كه به ترسانيدن مردم از عذاب خدا مشتمل است نمي بينم كه به صنف خاصي منحصر باشد. همان طوري كه پيدا نكرديم دليلي بر اين كه گروه خاصي از مردم از عمومات احكام الهي مستثنا باشد، بلكه پيامبران براي ترسانيدن تمام بشر، به خصوص صاحبان نفوذ و قدرت و بالاخص پادشاهان و فرعون ها و طاغوت ها كه بر مقدرات مردم مسلط بودند، مأموريت داشتند. ما مي بينيم حضرت ابراهيم خليل ، اول با پادشاه زمانش (نمرود) احتجاج مي كند ـچنان كه در آيه 258 سوره بقره آمده - و حضرت موسي اول كه به نبوت مبعوث شد تمام همتش را متوجه فرعون كرد تا خيالات باطل ادعاي خدايي را كه همراه با آن جبروت و ديكتاتوري بود باطل كند و بعد از نزول وحي اولين مأموريت حضرت موسي اين بوده : (اذهبا الي فرعون انه طغي ) برويد به سوي فرعون ، زيرا او طغيان كرده است .

حضرت داود مأمور به جنگ با كفر و طغيان جالوت مي شود. موقف حضرت عيسي در مقابل طغيانگران بني اسرائيل به جايي رسيد كه تصميم گرفتند او را به دار بزنند.

حضرت يحيي چنان در مقابل پادشاه هرزه و بي عار مقاومت كرد كه سر از تنش جدا كردند... بهترين شاهد روش پيامبر ما حضرت خاتم انبيا(ص) با خوش گذران ها و سردمداران قريش و اهل مكه و رؤساي قبائل حجاز و نجد و يمن مي باشد كه شديدترين موقف را داشت و آنها تندترين تصميمات را نسبت به او اتخاذ و به مورد اجرا گذاشتند.»