بازگشت

مشروعيت و منشأ رهبري


در مكتب مادي برخي از رهبران به طور نسل به نسل به رهبري جامعه و يا گروه و يا قبيله خود رسيده اند؛ يعني پدرانشان رهبري را براي آنها به ارث گذارده اند و در برخي از جوامع ، مردم با انتخاب آزاد رهبران را برگزيده اند و در موارد نادري نيز مشاهده شده است كه فردي با مجاهده و خيرخواهي و با پي گيري امور مردم و تحمل زحمات بسيار در ميان مردم مقبوليت عام يافته و در نهايت به عنوان پيشواي اجتماعي در رأس امور قرار گرفته است ، از جمله گاندي ، رهبر فقيد هندوستان .

لكن ، در خصوص منشأ رهبري در مكتب الهي اسلام ، رهبري و ولايت از آن خداوند است كه از طريق وحي به رسول برگزيده خداوند تفويض گرديده است و بعد از رسول پيشوايان از ميان افرادي كه حائز شرايط رهبري باشند و با نصب پيشواي قبلي تعيين مي شود و خواست و اراده مردم در انتخاب رهبر تأثيري مستقيم ندارد، بلكه رهبر،منتخب خداوند بر مردم است بر همين اساس ، شيعيان راستين پيامبر، تنها آن دسته از رهبراني را كه به استناد آيات قرآن مجيد و احاديث متواتر در خصوص جانشيني علي بن ابي طالب به عنوان جانشين پيامبر انتخاب شدند، مي پذيرند و ساير رهبران تحميلي و خلفايي را كه به ناحق بر مسند خلافت جلوس كردند، نمي پذيرند و امام حسين (ع) نيز ازآن جا كه رهبر مشروع و منتخب و منتصب خدا و رسول و امام قبل از خود بودند، وظيفه رهبري و رسيدگي به امور دين را متوجه خود مي دانستند و هرگز راضي نبودند با بيعت ،اين حق مسلم را به دست يك فرد فاسد و فاسق بسپارند، با آن كه ظاهراً عوامل قدرت و حكومت را با نيرنگ و ريا و ارعاب مردم غصب كرده بود.