بازگشت

طواف


طواف در لغت گِرد چيزي گشتن ، دور زدن و پيرامون كعبه چرخيدن است . تا انسان به چيزي علاقه نداشته باشد، دور آن نمي گردد. هنگامي كه محبت ِ كسي در دل انسان جاي گرفت ؛ به فكر طواف و ابراز احساسات مي افتد؛ سعي مي كند خودش را با آن فرد هم رنگ و هم آهنگ سازد. محبت در واقع همان «ركن » است . تا انسان ركني نيابد، طواف نمي كند. اما وقتي كه ركني پيدا كرد، با توجه به قدر معرفتش ، به دور آن طواف مي كند.

طواف با نگهباني فرق دارد. نگهبانان ممكن است يك يا دو طرف را پاس بدارند.و چه بسا در حال انجام وظيفه ، به خواب روند و يا ترك وظيفه نمايند. اما طواف كنندگان چنين نيستند. آن ها با شناخت و درك عميق ، استوارتر از نگهبانان هستند. زيرا كه طواف كننده ، اول به ركني ايمان مي آورد. اين عشقش به آن ركن ، مانع خواب ، غفلت و ترك وظيفه اش مي شود. او در انجام وظيفه اش ، هرگز به يك و يا دو طرف اكتفا نمي كند. بلكه هر چهار طرف ركنش را، چون نگيني در برگرفته ، پيرامونش به طواف مي پردازد.

چرا ما به دور كعبه طواف مي كنيم ؟ چون كعبه از مهم ترين اركان دين ماست . كعبه خانه خداست . خانه خدا محوريت دارد. از شايسته ترين ِ طواف كنندگان ،اميرالمؤمنين علي (ع) است . او در جنگ احد، هنگامي كه بيشتر مجاهدان اسلام ،پيامبر (ص) را رها كرده بودند، از آن حضرت كه ركنش بود، جدا نشد. به همين جهت همواره دور پيامبر طواف مي كرد. «علي ٌ يطُوف ُ حول َ النّبي ».