بازگشت

سخنان بزرگان درباره عزت و افتخار حسيني و پيروي از آن


1 ـ «ابو نصر بن نباته » پيرامون عزت حسيني اين چنين مي سرايد:

الحسين الذي راي لاموت في العزحياة و العيش في الذل ّ قتلا؛

«حسين همان كسي است كه مرگ با عزت را زندگي مي ديد و زندگي با ذلت را مرگ و كشته شدن مي يافت .»

وبه راستي اين چنين است و بايد گفت : زندگي حقيقي در عزت آدمي است كه بي آن بودن ، دست و پا زدن در گنداب ذلت خواهد بود، پس مرگ با عزت ، زندگي و زندگي با ذلت مرگ است ، لذا شاعر شيعي «ابوالحسن تهامي » اين چنين سروده است :

و موت الفتي في العز مثل حياته و عيشته في الذل مثل حمامه ؛

«مرگ جوان مرد، با عزت ، هم چون حيات اوست و زندگي با ذلت او، هم چون مرگ اوست .»

2 ـ ابن ابي الحديد معتزلي در اين باره مي نويسد: «سيد اهل الاباء الذي علَّم الناس الحمية و الموت تحت ظلال السيوف اختياراً له علي الدّنية ، ابو عبد الله الحسين بن علي بن ابي طالب (ع)، عرض عليه الامان و اصحابه ، فانف من الذل و خاف من ابن زياد ان يناله بنوع من الهون ان لم يقتله فاختار الموت علي ذلك ..؛ سرور سالار كساني كه زير بار ذلت نرفته اند، كسي كه به مردم مردانگي و غيرت و مرگ زير سايه هاي شمشير را آموخت و چنين مرگي را بر پستي و ذلت ترجيح داد، ابوعبدالله حسين بن علي بن ابي طالب است كه به او و يارانش امان داده شد، اما از آن جا كه نمي خواست ، تن به ذلت دهد و نيز بيم آن داشت كه ابن زياد اگر هم او را نكشد به نوعي خوار و ذليلش سازد، مرگ را بر چنين زندگي ترجيح داد.»

اين عالم اهل سنت در ادامه مي نويسد: «از نقيب «ابوزيد يحيي بن زيد علوي بصري » شنيدم كه مي گفت :

گويا اين ابيات «ابوتمام » درباره «محمد بن حميد طايي »، جز درباره حسين سروده نشده است .



و قد كان فوت الموت سهلاً فردَّه

إليه الحفاظ المر و الخلق الوعرُ



و نفس تعاف الضيم حتي كانه

هو الكفر يوم الروع او دونه الكفر



فاثبت في مستنقع الموت رجله

و قال لها من تحت اخمصك الحشر



تردّي ثياب الموت حمراً فما اتي

لها الليل الا و هما من سندس خضر؛



مرگ براي او آسان است ، و زنده ماندن را دشوار، و مرارت بار و ناگوار مي داند. اوشخصيتي است كه ستم پذيري را ننگ مي داند، آن سان كه گويا چنين كاري در هنگام ترس و وحشت نيز كفر است .

پس چون مرگ نزديك گرديد، پاي خود را محكم بر زمين كوبيد و فرياد كرد كه از زير پاي تو حشر برانگيخته شدن است . او صبح گاهان لباس سرخ [شهادت ] بر تن كرد و هنوز شب هنگام ، فرا نرسيده بود كه ديباي سبز [بهشتيان ] زينت بخش او بود.»

سپس ابن ابي الحديد، به ماجراي كشته شدن «مصعب بن زبير» اشاره مي كند و مي نويسد: هنگامي كه ياران «مصعب » از او فرار كردند، او با چند نفر تنها ماند، نيام شمشير خود را شكست و چنين گفت :



فان الالي بالطف من آل هاشم

تاسّو فنُّوا الكرام التأسّيا



«بني هاشم كه در كربلا تسليم نشدند، براي همه صاحبان عزت ، سنت پايداري گذاشتند و مقتداي آنان شدند.».

با اين كلام ، ياران او دانستند كه جز كشته شدن منظوري ندارد.

3 ـ رهبر بزرگ هند، گاندي ، درباره عظمت امام حسين و ياران آن حضرت مي گويد: «من براي مردم هند چيز تازه اي نياوردم ، بلكه فقط نتيجه اي از مطالعات و تحقيقاتم درباره تاريخ زندگي قهرمان كربلا به دست آوردم ، ارمغان ملّت هند كردم .».

و نيز مي گويد: «من زندگي امام حسين ، آن شهيد بزرگ اسلام را به دقت خوانده ام و توجه كافي به صفحات كربلا نموده ام و بر من روشن شده است كه اگر هندوستان بخواهد يك كشور پيروز گردد، بايستي از سرمشق امام حسين پيروي كند.»

4 ـ محمد علي جناح ، مؤسس پاكستان مي گويد: «هيچ نمونه اي از شجاعت ، بهتر از آن كه امام حسين از لحاظ فداكاري و تهوّر نشان داد، در عالم پيدا نمي شود. به عقيده من تمام مسلمانان بايد از سرمشق اين شهيدي كه خود را در سرزمين عراق قربان كرده ،پيروي نمايند.»

5 ـ واشنگتن ، مورخ آمريكايي مي گويد: «براي امام حسين ممكن بود كه زندگي خود را با تسليم شدن به اراده يزيد نجات بخشد، وليكن مسئوليت پيشوا و نهضت بخش اسلام اجازه نمي داد كه او يزيد را به عنوان خليفه به رسميت بشناسد، لذا به زودي خود را براي قبول هر فشار و ناراحتي به منظور رها ساختن اسلام از چنگال بني اميه آماده ساخت .»

6 ـ مسيور مابين آلماني مي گويد: «حسين بن علي نوه حضرت محمد (ص) كه از دختر محبوبه اش فاطمه (س) متولد شده ، تنها كسي كه در چهارده قرن پيش در برابر حكومت جور و ظلم قد علم كرد. حسين شجاعت را از پدر خود به ارث برد و موضوعي كه مي توان ناديده گرفت اين است كه حسين (ع) اوّل شخص سياست مداري بود كه تا به امروز احدي چنين سياست مؤثري انتخاب ننموده است . اين سرباز رشيد اسلام به مردن دنيا نشان داد كه ظلم و بيداد و ستم گري پايدار نيست و بناي ستم هر چند ظاهراً عظيم و استوار باشد، در برابر حق و حقيقت چون پر كاهي بر باد خواهد رفت و مي توان ادعا كرد كه تا به امروز تاريخ بشريت نظير چنين شخص مآل انديش و فداكار به خود نديده و نخواهدديد.»

و در قسمتي ديگر مي گويد: «در ظاهر يزيد، حسين را كشت . اما در باطن ،حسين (ع) يزيد و همه بي اميه را بيشتر از هزار بار كشت . يزيد آن ها را يك بار و امام حسين (ع) او و قومش را تا ابد و هر روز كشت .»

آري روح سيد الشهدا و عزتش ، آن قدر بزرگ و عظيم است كه هر انسان پاك باخته اي تاريخ زندگاني حضرتش را ورق بزند، نيرويي مي يابد كه سكوت و نشستن در برابر ظلم و بي عدالتي را گناه نابخشودني مي داند، زيرا جمله پر معناي «كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا» انسان ها را به حركت ، تلاش ، عزت ، آزادي و آزادگي فرا مي خواند.

امام خميني (ره ) در بيان اين جمله مي فرمايد: «دستور است به اين كه هر روز و در هر جا، بايد همان نهضت را ادامه دهيد.»

ونيز مي فرمايد: «محتواي اين جمله اين است كه ارض كربلا در روز عاشورا، چه نقشي را بازي كرد. همه زمين ها بايد اين طور باشد... همه روز، بايد ملّت ما اين معني را داشته باشد كه امروز روز عاشوراست و ما بايد مقابل ظلم بايستيم و همين جا هم كربلا است و بايد نقش كربلا را ما پياده كنيم .»