بازگشت

امام زيباساز حيات


حال از كجا «مجسمه زيبايي هاي معنايي » را بيابيم ؟ بنشينيم تا افراد ديگري كه در بضاعت مثل خود مايند، برايمان تابلوي زيبايي هاي معنايي و ربطي شوند، تا در ما ايجاد شعف كرده و ما نيز واجد آنها شويم ؟! حكم به چنين چيزي ، نوعي تسلسل است و عملاً هم ، ظهور تجليّات زيبايي هاي ِ معنايي در يك فرد، يا افرادي در يك جامعه آن هم به شكل خيره كننده ، كمياب يا ناياب است . اين جاست كه خداوند به داد بندگان خودرسيده است . ـ امام (ع) ـ يا ولّي خدا كسي است كه خدا همه اين زيبايي ها را يك جا و درحد اعلا در وي متجلي و ظاهر كرده است . آشنايي و انس به او، به شهود همه اين زيبايي ها و بقيه قصه كه ايجاد كشش و شيدايي و سپس به دست آوردن آنها در نتيجه برقراري نسبت هاي زيبا با پديده ها و زيبا شدن حيات مي انجامد را با خود خواهد داشت . ذكر اين نمونه ها، هفتاد من كاغذ شود و تاريخ زندگاني اين «صنايع الهي » مملو از زيباسازي حيات آدمياني است كه به آنها انس و دل بستگي داشته اند.

در يك جمله پيامبر اكرم (ص) همين مطلب را درباره مادر امامان (ع) زهراي مرضيه (س) فرمود: «و لو كان الحُسُن شخصاً لكان فاطمه بل هي اعظم ....؛ اگر تمام حُسن و زيبايي به تشخّص درمي آمد و شخصي مي شد، هر آينه فاطمه (ع) مي شد، بلكه زهرا (س) از آن هم عظيم تر و زيباتر بود!».

يعني زهرا (س) و اولاد طاهر او را هر وقت ببينيد در حين يكي از تجليات اخلاقي و زيبايي هاي معنوي ، آنهم در حد كمال واعلا مي بينيد. زيبايي هاي معنوي نقاش خُلق اينان نيست ، عين خلقشان است «سجيّتكم الكرم » او را مي بيني ، يا در حين كرم و سخاوت بي منت ، يا در عفاف و حياي مثال زدني ، يا در شجاعت و غيرت بي نظير، يا در خشوع و تواضع بي مانند...