بازگشت

دنيا خواهي ، زيربناي اسارت و زبوني نفس


و اما جبهه يزيد، ابن زياد و عمر بن سعد، جبهه اهل دنياست ، آنان كه به دنياخواهي و لذت طلبي خو كرده اند و نمي توانند از زخارف دنيا دست بكشند آنان قبل از آن كه در اين عرصه ، روياروي آل الله (ع) بايستند، در غل و زنجير متاع دنيا و هواها و هوس ها گرفتار شده اند.

در زيارت اربعين حضرت ابا عبدالله مي خوانيم كه :

«... وَقَدْ تَوازَرَ عَلَيْه ِ مَن ْ غَرَّتْه ُ الدُّنْيا وَباع َ حَظَّه ُ بِالاَرْذَل ِ الاَدْني وَشَري آخِرَتَه ُبِالثَّمَن ِ الاَوْكَس ِ وَتَغَطْرَس َ وَتَرَدّي في هَواه ُ...؛

... آنان كه در مقابل حسين (ع) هم دست شدند، كساني بودند كه دنيا فريبشان داده بود و بهره خود را در ازاي بهايي ناچيز فروختند و آخرت خود را به ثمني اندك از دست دادند، طغيان كردند و خود را در اسارت هوا و هوس ، سرنگون ساختند...»

بنابراين آزادگي و ازادي خواهي ، صرفا اراده و تصميم عارضي سياسي نيست بلكه منشي است كه از مباني جهان بيني توحيدي سرچشمه مي گيرد. حريت شاخصي است كه صدق و راستي انسان را در مراتب توحيد و عبوديت حق تعالي ، آشكار مي سازد و در عرصه ابتلا و امتحان ، سره را از ناسره باز مي نماياند.