بازگشت

اعترافات خليفه جنايت كار بر كفر الحاد و دشمني با اسلام


آن وقتي كه پاره تن حيدر كرّار با غرور و عزت ، به يزيد نهيب زد كه يابن الطلقا تو را چه به دين ، تو كسي هستي كه گوشت و پوست و استخوانت از خون شهداي اسلام روييده شده . تو كوچك تر از آني كه بتواني رخنه و انحراف در دين اسلام ايجاد كني ، بدان اي يزيد تو بازنده اي و آگاه باش كه برادرم حسين نقشه هاي تو و هم دستانت را بر ملا كرد تو و پيروانت از بين رفتيد، آن گاه خليفه بدعت گذار از كلمات آن عليا مخدره حضرت زينب كبري (س) دهشت زده و وحشت كرده ، جام شراب را در ملاء عام برداشت و نوشيد، تا فسق و فجور خود را با اين حركت آشكار كند، سپس به الحاد و مشرك بودن خود اعتراف كرد و اشعار ابن زبعه را كه در جنگ احد به تلافي كشته شده هاي كفّار بدر گفته بود، بر زبان آورد:



لعبت هاشم با لملك

فلا خبر جاء ولا وحي ٌ نزل



ليت أشياخي بِبدر شهدوا

و يقولوا يا يزيد لا تشل



مردم اهل شام و اهل مجلس كه اكثر شاد و خرّم در آن مجلس بودند، شگفت زده و مبهوت با تعجب از حركات و اعتراف يزيد بر كفر و مشرك بودن خود، فرياد لعن بر يزيد و بني اميه سر دادند و همه بني اميه رسوا و ماهيت تمام بدعت گذاران بعد وفات پيغمبر خدا (ص) تا آن روز آشكار شد.

حقيقت دين اسلام به سبب شهادت حضرت سيدالشهدا (ع) از گزند يزيد و اتباعش مصون شد و قيام حضرت ابا عبدالله الحسين (ع) و شهادت او و يارانش عبرتي براي هر بدعت گذار و درسي براي هر مجاهد و عالمي شد.