بازگشت

اهداف بني اميه از انتخاب يزيد براي خلافت


بني اميه با تلاش فراواني به وسيله تبليغات وسيع ، قداستي براي يزيد پديد آوردند و به گونه اي چهره منحوس يزيد را، مقدس و والامقام نماياندند كه اگر يزيد، حكمي را صادر مي كرد، مردم بدون چون و چرا آن را باور مي كردند. او به جايي رسيده بود كه مي توانست تك تك احكام اسلام و ارزش هاي اسلام را يكي پس از ديگري مندرس و نابود كند، زيرا يزيد اين موقعيت چناني را از دو اهرم بزرگ به دست آورده بود:

1- اموال بيت المال را در اختيار داشت كه معاويه به مدّت چهل سال آن مال هاي فراوان را ذخيره كرده بود و بي درنگ همه اين اموال در اختيار يزيد قرار گرفت و او مي توانست با اين مال بسيار، هر كاري را كه اراده كند، انجام دهد؛

2- حقد و كينه و دشمني هايي كه بني اميه از جنگ بدر در سينه ها داشت ، (همان طوري كه در دعاي ندبه آمده : أحقاداً بدرية و حنينيّة ) دست به دست هم داده بود كه اسلام و مسلمانان را نابود كنند، اين دو امر نيرومند و قوي يزيد را بر عرشه قدرت و مقام ، عليه دين اسلام و مسلمانان جرئت داده بود.

اين مطالب از حوادث حركت امام حسين (ع) به دست مي آيد، طبري در تاريخ خود مي گويد: حضرت امام حسين (ع) در زمين بيضه ، ميان دو لشكر، لشكر خود و لشكر حرّ بن يزيد بن رياحي پس از حمد و ثناي الهي فرمود: اي مردم حضرت رسول خدا (ص) فرمود: هر آن كس كه سلطان جائري را ببيند كه حرام خدا را حلال كند و پيمان خداوند را بشكند، و خلاف سنت دين رسول خدا عمل كند، و در ميان بندگان گناه ستم را رواج دهد،و آن كس عليه او كاري نكند و سخني در رّد او نگويد، اين حق خداوند است كه كيفر و عقاب او را با همان سلطان يك سان قرار دهد، اي مردم ، همانا گروه بني اميه به پيروي شيطان رفتند و از اطاعت خداوند سرپيچي كردند و در دين خدا رخنه و فساد ايجاد كردند،و حدود الهي را تعطيل نمودند و اموال بيت المال را حيف و ميل كردند و حرام خدا را حلال كردند و من سزاوراتر از ديگران به امر خلافت هستم ...