بازگشت

توضيح مختصر با جمع بندي و نتيجه گيري


سخنان حضرت علي (ع) پيوسته در جهت توجه دادن انسان به خويشتن خويش است ، زيرا خداوند امكانات بزرگ را براي صعود بشر به عالي ترين مرحله از رشد و كمال ،در اختيارش قرار داده ، ولي وي از آنها استفاده نمي كند. امام (ع) مي خواهد به انسان بفهماند، تو مي تواني با اين فرمول هاي سه گانه ، به آن حقيقتي كه من رسيده ام ، نائل شوي و آن راملاك عمل خود قرار دهي و اين جا است كه انسانيّت معنا پيدا مي كند. چون به فهم و درك خود عمل مي نمايد و حضرت با اين كه حُجّت خداست و سخنانش به خير و اصلاح انسان هاست و اگر كسي به آنها عمل كند، بي ترديد موفق خواهد شد، ولي مربّي و معلم آسماني مي كوشد كه نسل بشر، با رعايت اين شروط ، به درك و يقين خويش عمل نمايد، تا آزادي واقعي در وجود و شخصيّتش ، پديد آيد. روي همين اصل ، نظام تربيت وپرورشي رهبران ديني با ديگران تفاوت پيدا مي كند، چون در دانشگاه توحيد و دين داري برنامه هاي درسي طوري تدريس مي شود كه دانشجويان با تمام وجود شان ، درس مي خوانند و در فضاي باطن ، همه دريافت ها را، به مرحله پرداخت مي رسانند، و اين آموزگاران وحي ، آنها را در جهت راه اندازي نيروهاي حقيقت ياب تشويق كرده تا راز اصلي آزادي براي آنها كشف گردد، به عبارت ديگر، حضرت مي خواهد اين نكته را، روشن نمايد كه انسان بايد بعد از دريافت صحيح مطالب ، آن را در دستگاه تعقل و تفكر خويش به خوبي تحليل كند، وقتي كه در خير و صلاح بودنش يقين حاصل كرد، سپس وارد عمل شود؛ در اين صورت ، آزادي براي انسان به خوبي تعريف مي گردد.

س : علت اصلي متأثّر نشدن مردم در برابر اين همه تلاشهاي منطقي امام حسين (ع) چيست ؟

حضرت ، علت متاثّر نشدن آنها و بلكه همه انسان ها را روشن مي كند، كه چرا انسان با دليل و برهان ، حق را قبول نمي كند، مگر پذيرفتن حق تنها راه موفقيت و سعادت بشر در تمام زمينه ها نيست ؟ چرا اين همه دليل منطقي و معقول و بسيار زيبا و ساده و قابل فهم براي همگان ، باز هم آنها را قانع نمي كند، تا اين كه با آگاهي تسليم حق شوند و راه تحقق آزادي خويش را، پيدا كنند؟

امام (ع) با پاسخ بسيار زيبا، علت اصلي تمام نابساماني ها را در طول تاريخ روشن مي سازد:

«...كُلّكُم عاص ٍ لِأمري غِيُر مُسْتَمْع ٍ لِقَوْلي قَدِ انْحَزَلَت ْ عَطيّاتُكُم ْ من الحَرام ِ ومُلِئَت ْ بُطُونُكُم ْ مِن َ الحرام ، فَطَبَع الله علي قُلُوبِكِم ....؛ همه شماها به خواسته هايم عمل نمي كنيد و شنونده واقعي سخنانم نيستيد؛ به خاطر اين كه مال حرام در شكل هاي خاصي به صورت هديه و امتياز، و... به دستتان رسيده و شكم هايتان از حرام پر شده است و به همين سبب خداوند دل هايتان را [كه محل درك و تشخيص و متأثّر شدن و رسيدن به آزادي واقعي است ] بسته است ».

بنابراين ، راز عمده بدبختي ها و ذلّت ها، و اسارت و بندگي ها، همان تغذيه هاي حرام و نامشروع است كه حضرت بعد از آزمايش هاي فراوان ، آن را براي مردم بيان كرد.اگر چه روزي شنيدن حرف حق براي انسان تلخ باشد، يا دلايل عقلي و نقلي وي را قانع نسازد، يا وجود نوراني پيشوايان معصوم (ع) و سخنان گهربارشان در او مؤثّر نباشد، يا درمسير تحقق آزادي خويش گام هاي مثبتي بر ندارد و... بايد از وجود موانع غافل نبوده و هيچ وقت در مقام توجيه آنها نباشد، چون امام حسين (ع) در يك مرحله بسيار حسّاس و پيچيده و بعد از استفاده از همه متدهاي تربيتي و پرورشي اظهار نظر مي كند كه تغذيه حرام ، عامل همه ذلّت ها و اسارت ها است .

قرآن مجيد در آياتش به آن تصريح دارد: (ان ّ الذين ياْكُلُون َ اموال اليَتامي ظلماًانّما يأكلون في بُطُونَهُم ْ ناراً و سَيَصْلُوْن َ سَعيراً) كساني كه اموال يتيمان را ظالمانه مي خورند، آنان در واقع آتش خورده و در شكم خود قرار دهند و به زودي وارد جهنم مي شوند».

2 - (ان ّ الّذين يَكتْمُون ما اَنْزَل َ اللهُ من الكِتاب ِ وَ يَشْترون ُ بَه ثَمَنَاً قليلاً اُولئِك َ مايَأْكَلُون َ في بُطُونِهِم ْ اِلاّ النّار...) كساني كه حقايق را پنهان كرده و بر طبق دستورات الهي و كتب آسماني ، حرف نمي زنند و آن را به قيمت كم مي فروشند به پول و مقام دنيا قانع شده و از گفتن حق و حمايت آن دست بر مي دارند، آنها از اين راه جز آتش چيز ديگري نمي خورند.

بنابراين ، امام حسين (ع) يك حقيقت قرآن را بيان كرده كه هر كار و عملي متناسب با خود، آثاري دارد، غذاي حرام ، از هر طريقي وارد بدن انسان شود، بي ترديد طعم و مزه و حرام بودنش از آن جدا نواهد شد و لذا تعبير قرآن فوق العاده عجيب است كه تغذيه حرام ، يعني خوردن آتش ، يا جز آتش چيز ديگري نمي خورند، آتشي كه هميشه مي سوزاند، نابود مي كند و هر چيزي را متأثر مي سازد.

دانشمندان جانور شناس ، در مورد پستانداران تحقيقاتي كرده اند كه نوزاد آنها از طريق شير مادرانشان ، مزه علف هايي را كه بعداً بايد بخورند، تشخيص مي دهند.انسان ها هم از طريق شير مادر مزه واقعياتي را كه در آن وجود دارد، درك مي كنند و يا اثر وخاصيّت شير در آنها هويدا مي شود. البته اين گونه عوامل از انسان سلب اختيار نمي كند،تا عدّه اي از انحراف هاي خويش را با متهم ساختن والدين و يا ديگر عوامل توجيه كنند.بلكه اين عوامل علل مُعِّده يا زمينه ساز هستند كه هر فردي مي تواند با عمل به دستورات ديني ، به تدريج خاصيّت آنها را در وجود خنثي كند.

از آيات قرآن در اين زمينه روشن مي شود كه استمرار تغذيه حرام و يا اعمال نامشروع موجب قساوت قلب مي شود و دل هاي قساوت يافته ، هرگز در برابر كلام معصوم متأثّر نمي شود. چون راه نفوذ نور هدايت را بر خويشتن مسدود ساخته است .

خداوند مي فرمايد: (ثُم َّ قَسَت ْ قُلُوبُكُم ْ مِن ْ بَعْدِ ذلِك َ فَهِي َ كَالْحِجَارَة ِ أَوْ أَشَدُّقَسْوَة ً) سپس دل هاي شما قساوت پيدا كرد و مانند سنگ و يا سخت تر از آن گرديد چون بعضي از سنگ ها مي شكافند و نهرها از ميان آنها سرازير مي شود... و اين مطلب بحث مستقلي مي طلبد.

حضرت بعد از اشاره به تغذيه حرام ، از اثر ناگوارش خبر مي دهد.

«فَطبع الله عَلي قُلُوبِكُم ْ؛ خدا بر دل هايتان مهر زده كه هرگز شنونده واقعي سخنان حجت الهي نخواهيد بود».

در اين جا بعد از ذكر يك آيه به فهرست آياتي كه مطلب فوق را تأييد مي كند،اشاره مي شود.

1 - قال الله الحكيم : (ذلِك َ بِأَنَّهُم ُ ااسْتَحَبُّوا الْحَيَاة َ الدُّنْيَا عَلَي الْا´خِرَة ِ... أُولئِك َالَّذِين َ طَبَع َ اللَّه ُ عَلَي قُلُوبِهِم ْ وَ سَمْعِهِم ْ وَ أَبْصارِهِم ْ وَ أُولئِك َ هُم ُ الْغافِلُون َ) چون آنها زندگي دنيا را بر آخرت ترجيح دادند.... و اين گروه از مردم كساني هستند كه به خاطر همين اعتقاد غلط و آثار بسيار زبان بارش ، كه تمام گناهان را دربر مي گيرد.

كه خداوند دل ها و گوش ها و چشمانشان را از درك و تشخيص حقايق بسته است و اينها همان افراد غافلند.

در سوره نساء، آيه 155؛ آيه 93، 87؛ محمد9 آيه 16؛ اعراف ، آيه 100؛ روم آيه 59 و غافر آيه 35 به همين مطلب تصريح شده است . عصاره آنها اين است كه انسان دراثر آلودگي به گناه و معصيت و تكرار آنها، زمينه هدايت خويش را به تدريج از بين مي برد،تا جايي كه سودمندترين سخنان و يا پند و اندرزها، برايش قابل درك و مورد توجه كامل واقع نمي شود.

حضرت ابا عبدالله(ع)، به علت روحي متأثر نشدن مردم اشاره مي كند و مي فرمايد:

«... النّاس عبيد الدُّنيا و الدّين لَعِق ٌ عَلي اَلْسِنَتِهِم ْ يَحُوطُونَه ُ مادَرَّت ْ معايئشهم فاذا مُحصِّوا بِالبلاء قَل َّ الدَّيّانُون َ؛ مردم بنده دنيا شده اند و دين لقلقه زبانشان گرديده است وبه هر مقدار كه منافع دنيويشان حفظ شود، دنبال دين هستند. ولي در هنگام ظهور امتحان و آزمايش ها، دين داران واقعي تعداد كمي را تشكيل مي دهند».

در اين كلام نوراني ، علت عمده انحراف هاي مردم در مسير زندگي و برنامه هايشان به صراحت روشن شده و آن وابستگي و يا بندگي دنيا است . به خاطر اين كه علاقه هاي باطني هر انساني در اخلاق و رفتار و يا اعمالش ، به صورت كامل ، آشكارمي شود و به عبارت روشن تر، اعمال و گفتارهاي انسان ها، نشان دهنده فضاي باطني و يا عقايد آنهاست . چون هر وضعيتي در دل ها، واقع شود از طريق اعضاء و جوارح انسان نمايش داده مي شود و قرآن در اين زمينه مي فرمايد:

(قُل ْ كُل ٌّ يَعْمَل ُ عَلَي شَاكِلَتِه ِ) [اي پيامبر] ، بگو هر كسي متناسب با نيّت و يا وضع دروني خويش وارد عمل مي شود.