بازگشت

جامعه


افراد هر جامعه در مسايل فكري و فرهنگي و اجتماعي خود سهم به سزايي دارند.گرايش موجود در هر جامعه اي ـ علاوه بر نقش حكومت ـ برخاسته از روحيات و خواسته هاي فكري آن جامعه است . امام حسين (ع) بخش مهمي از سخنانش را متوجه باورها و انديشه هاي كج و مرده عصر خود نمود و به مردم كه ظاهراً مسلمان و پيرو پيامبر (ص) بودند، سخت هشدار و انذار مي داد.

امام حسين (ع) در نامه اي به مردم بصره مي فرمايد:

«فان السنة قد اميتت و البدعة قد احييت ؛ سنت و روش پيامبر (ص) از ميان رفته ، بدعت جاي آن را گرفته و احيا شده است .

در واقع ، امام (ع) به مردمي كه ادعاي پيروي از پيامبر(ص) را دارند هشدار مي دهد كه روش پيامبر را به فراموشي سپرده ايد و بدعت را جاي آن قرار داده ايد. امام حسين (ع) پس از ورود به صحراي كربلا خطبه اي مي خواند كه تمام حقيقت جامعه آن زمان را به تصوير مي كشد و روحيات آن مردم را با ديد وسيع و جامعه شناختي اش بيان مي كند و تازيانه كلامش را برانديشه مرده و جامد آن روزگار، فرود مي آورد. با جان دل بشنويد.مي فرمايد: اما بعد، پيشامد ما همين است كه مي بينيد، اوضاع زمان به طور جدي دگرگون گرديده ، زشتي ها آشكار و نيكي ها و فضيلت ها از محيط ما رخت بر بسته است . از فضايل انساني چيزي باقي نمانده ، مگر اندكي مانند قطرات ته مانده ظرف آب . مردم در زندگي ننگين و ذلّت باري به سر مي برند. كه نه به حق عمل و نه از باطل روگرداني مي شود.شايسته است در چنين محيط ننگين ، شخص با ايمان و با فضيلت فداكاري كند و به ديدار پروردگارش بشتابد. من در چنين محيط ذلت باري ، مرگ را جز سعادت و خوش بختي و زندگي با اين ستمگران را چيزي جز رنج و نكبت نمي دانم .

امام (ع) به سخنانش چنين ادامه داد: اين مردم برده هاي دنيايند و دين لقلقه زبانشان است حمايت و پشتيباني شان از دين ، تا آن جاست كه زندگي شان در رفاه است و آن گاه كه در بوته امتحان قرار گيرند، دين داران كم خواهند بود.