بازگشت

ماهيت انقلاب امام حسين


مورد ديگري كه نشان دهنده ماهيت انقلاب امام حسين (ع) است ، زماني است كه حضرت با حر بن يزيدرياحي برخورد مي كند و سپاهيان حُر را مخاطب قرار داده مي فرمايد: «اي مردم ! پيامبر (ص) فرمود: هر كس فرمان رواي ستم گر و ظالمي را بنگرد كه محرمات الهي راحلال شمرده ، پيمان خدا را مي شكند و با روش پيامبر (ص) مخالفت مي ورزد و در ميان مردم با تعدي و تجاوز رفتار مي كند، با اين همه با سخن و با عمل خود،او را از اعمال نارواي خود باز ندارد مثل همان ستم گر مستحق عذاب الهي خواهد بود.

اي مردم ! آگاه باشيد كه اينها تن به اطاعت شيطان در داده و از بندگي پروردگار سرباز زده اند. اينان مفاسد و تبه كاري ها را رواج بخشيده ، حدود و كيفر اسلامي را در مورد تبه كاران تعطيل نموده اند. اينها بيت المال و اموال عمومي را به خود اختصاص داده ، حرام خدا را حلال شمرده و حلال الهي را حرام كرده اند. اين گونه عناصر فاسد و آلوده هرگزشايسته حكومت و زمامداري مسلمانان نيستند. من از هر كس براي رهبري جامعه اسلامي شايسته ترم و در مبارزه با اين مفاسد و اصلاح اين نابساماني ها بر همه مقدم هستم .

اي مردم ! شما به من نامه نوشتيد و پيام ها فرستاديد كه به سوي شما بيايم ، وعده داديد كه دست از ياري من برنداريد و پيمان شكني نكنيد. اينك كه من به سرزمين شما آمده ام اگر به عهد خود وفا كنيد و مرا تنها نگذاريد، به هدايت حقيقي مي رسيد، زيرا من حسين بن علي (ع) فرزند فاطمه دختر پيامبر (ص) هستم من خود در ميان شما و خانواده من همراه خانواده شما در غم و شادي و رنجي و زحمت شما شريك خواهيم بود، ولي اگر پيمان شكني و نقض بيعت كنيد به جانم سوگند كه اين نخستين بار نيست كه چنين ننگي را مرتكب مي شويد، زيرا شما با پدر، برادر و پسر عمويم مسلم بن عقيل نيز چنين بي وفايي اي كرديد. فريب خورده كسي است كه به وعده هاي پوچ شما دل ببندد. شما بااين سستي و ترس ، خود را بدبخت كرديد و بهره خود را ضايع نموديد. هر كس پيمان خودرا بشكند چوب بدقولي و پيمان شكني خود را مي خورد.»

امام حسين (ع) در سخنان خود انگيزه قيام خود را بيان مي كند كه عبارت است از:تحريف حقايق دين ، ظلم و فساد، گرسنگي و فشار، ضايع كردن بيت المال مسلمين و رواج يافتن بدعت ها.

ايشان نقاط ضعف و علت ترس مردم عراق را به خوبي مي شناخت ؛ مردمي راحت طلب كه به خاطر ترس از اعمال وحشيانه عُمال يزيد جرأت ابراز وجود كردن به خود نمي دادند. آنها زندگي همراه با خواري و زبوني را به حركت هاي اصلاح طلبانه ترجيح مي دادند.

امام حسين (ع) در آخرين ساعات جنگ بار ديگر به علل و انگيزه هاي قيام خود اشاره فرمود. مورخان مي نويسند: امام (ع) بر مركب خود سوار شده و به سوي دشمن تاخت و از آنها خواست كه سكوت كنند ولي آنها ساكت نشدند. فرمود:«واي بر شما چرا ساكت نمي شويد؟ چرا به سخنان من گوش نمي كنيد؟ من شما را به راه رستگاري و هدايت دعوت مي كنم ، هر كس از من اطاعت كند، از هدايت يافتگان خواهد بود و هر كس سرپيچي كند، به هلاكت خواهد رسيد. چه شده است كه همه از اطاعت امر من سر باز مي زنيد. به سخنان من گوش فرا نمي دهيد؟ شكم هاي شما از حرام پر شده و بر دل هاي شما مُهر بدبختي زده شده است واي بر شما، آيا باز هم سكوت نمي كنيد؟ آيا باز هم گوش فرا نمي دهيد؟»

سپاهيان عمر بن سعد يك ديگر را ملامت نمودند و گفتند: گوش كنيد ببينيم حسين (ع) چه مي گويد. در اين هنگام امام با كمال فصاحت و بلاغت ، سخن آغاز كرد وحمد و سپاس خدا را به جاي آورد و به پيامبر اسلام (ص) و فرشتگان و ديگر انبيا و فرستادگان الهي درود فرستاد و آن گاه فرمود:

«اي مردم ! مرگ بر شما! مگر شما نبوديد كه به من نامه نوشتيد و استغاثه كرديد ومرا به ياري خويشتن خوانديد، ولي اكنون كه به استغاثه شما پاسخ داده و به فرياد شمارسيده ام ، شمشيرهاي خود را بر روي من كشيده ايد و شعله آتشي را متوجه ما ساخته ايد كه ما آن را براي نابودي دشمنان مشترك مان افروخته ايم .

چه شد كه بعد از آن همه وعده ها و دعوت ها صفحه زندگي تان ورق خورد و بر ضد دوستان خود گِرد آمديد و به نفع دشمنانشان براي منكوب كردن دوستان خود آستين بالا زديد؟

دشمنان شما نه عدالت گستري كردند كه شيفته عدالت آنها شويد و نه اميد آينده اي بهتر براي شما باقي گذاشتند تا بهانه دل بستگي شما باشد. شما به خاطر اندكي از مال حرام دنيا كه بني اميه به شما دادند و براي اين كه به زندگي پست و ناچيزي برسيد به سوي من حمله مي كنيد، بدون آن كه كوچك ترين گناهي داشته باشم . واي بر شما كه ازما دوري مي جوييد. واي بر شما كه ما را ترك مي گوييد، شما آتش فتنه را دامن زديد و مانند ملخ هاي ناتوان از جا جستيد و هم چون مگسان ، دور فتنه جمع شديد، در حالي كه شمشيرها در نيام و دل ها آرام و فكرها بي تشويش بود.

خاك بر فرق شما باد،اي نوكران فرومايه ، اي گروه كج روان كه كتاب خدا را به سويي افكنديد، گول شيطان را خورديد، در نافرماني خدا متحد شديد، كتاب خدا را تحريف نموديد، چراغ الهي را خاموش ساختيد، فرزندان پيامبر (ص) را كشتيد، خاندان اوصيا را به نابودي كشيديد، نطفه زنا را به نسب ملحق كرديد، به بندگان مؤمن آزار رسانديد، با استهزاء كنندگان پيامبر (ص) كه كتاب آسماني را پاره پاره كردند هم صدا شديد، چه بدكاري كرديد و به دست خود عذاب ابدي را خريديد.

شگفتا كه شما به معاويه بن ابي سفيان و پيروان او كمك كرديد و ما را كه خاندان پيامبريم خوار نموديد.

آري اين دست از ياري ما كشيدن و اين پيمان شكني ، شعار شماست ، ريشه شما ازاين نيرنگ بازي ها آب خورده و شاخه هاي پليد شما از اين ريشه ناپاك نيرو گرفته است .دل هاي شما بر اين ناپاكي ها استوار و سينه هاي شما از اين شيطنت ها لبريز است .

شما كثيف ترين ميوه اي هستيد كه طعمه زورمندان و غاصبان شده و براي هر تماشاگري مايه اندوه گشته ايد.

لعنت خدا بر شما مردم پيمان شكن باد كه بيعت كرديد و خدا را بر بيعت خود گواه گرفتيد و آن گاه تعهد خود را زير پا گذاشتيد.

اي مردم ! آگاه باشيد، من آنچه لازم بود بگويم ، گفتم و شما را از خشم و عذاب الهي ترساندم . اكنون كه كمر به قتل مرا بسته ايد، با آن كه يار و مدافعي ندارم ، با همين عده اندك از جوانان خاندان هاشمي به جهاد خواهم پرداخت .»

امام حسين (ع) در اين خطبه از وضع واقعي و انحرافات زندگي و كج روي ها و كج انديشي ها و بي وفايي عراقيان و از تظاهر به حمايت از جنبش هاي اصلاحي سخن به ميان آورده است كه ابتدا دعوت به انقلاب و تغيير وضع نابسامان خود مي كنند.

نامه مي نويسند، اعلام آمادگي مي كنند همين كه قضيه صورت جدي به خود گرفت در موقع عمل در جبهه مقابل نيروهاي اصلاح گر قرار مي گيرند و به قول معروف از پشت به انقلاب و انقلابيون خنجر مي زنند. از ميدان مبارزه به در مي روند. اما انقلابيون كه موقعيت جامعه را درك كردند به وضعيت آشفته آن واقف اند تا آخرين لحظه در مقابل دشمن ايستادگي كرده تا به شهادت برسند.

امام حسين (ع) در سخنان خود علل و انگيزه قيام خود را به صراحت اعلام مي كند. به نامه ها، دعوت ها و عهد و پيمان هاي عراقيان اشاره مي كند تا سپاهيان اموي به فلسفه انقلاب حسين بن علي (ع) پي ببرند. فلسفه و انگيزه اي كه جز اصلاح وضع نابسامان امت اسلامي نبوده است .

حركت امام حسين (ع) از مدينه به مكه و امتناع امام از بيعت با يزيد و سخنان ايشان در مِني و سپس در «بيضه » و وصيت نامه اش به برادرش محمد حنفيه و سخنان آن حضرت در مقابل سپاهيان حُر بن يزيد رياحي و در مراحل مختلف جنگ نشان دهنده علل و انگيزه هاي قيام و انقلاب امام حسين (ع) است . انقلابي كه به منظور اصلاح فردي و اصلاح اجتماعي صورت گرفت . با مجاهدت ها و دلاوري هاي امام حسين (ع) و يارانش همراه بود. در حافظه تاريخ ثبت شد و اثبات كرد كه با حرف و شعار و پند و اندرز نمي توان به حركت ها و جنبش هاي اصلاحي اميدوار بود. بلكه براي اصلاح فردي و اصلاح اجتماعي قيام و انقلاب امري اجتناب ناپذير است .

بي ترديد اصلاح طلبي و آرمان خواهي كه با خون و شهادت رقم خورده براي هميشه تاريخ جاودانه و ماندگار خواهد بود.