بازگشت

مقدمه


مهم ترين موضوعي كه در انقلاب امام حسين (ع) توجه مردم را به خود جلب نموده ، جنبه تاريخي و داستان انقلاب امام حسين (ع) است ، زيرا اوج مجد و عظمت انساني در قهرمانان كربلا ـ مخصوصاً در شخصيت بي نظير امام حسين (ع) ـ متجلّي است . امام حسين (ع) با عده كم در مقابل دشمنان بسيار قابل مقايسه نبود و اميد هيچ نوع پيروزي ظاهري وجود نداشت .

امّا چون پاي ايمان و عقيده و مرام و دفاع از مظلوم در ميان بود از عزيزترين چيزهاي خود كه مال ، جان ، زن و فرزند بود با اخلاص و فداكاري گذشتند.

انقلاب حسين (ع) نمايش دهنده عزت و اقتدار ياران امام حسين (ع) و خواري و زبوني فكري و اخلاقي حكومت اموي و عمال و مزدوران آنان بود.

تاريخ ، شاهد فجيع ترين حادثه سال شصت و يك هجري است كه انقلابيون قهرمان در نهايت مظلوميت به خاك و خون كشيده شدند.

انقلاب اباعبدالله (ع) مظهر و تجلي صفات عالي انساني بود. ياران آن حضرت دل در گرو امام (ع) داشتند و از پرتو افشاني آن وجود نازنين نور و روشنايي مي گرفتند.

كربلا صحنه ظهور و بروز همت و مردانگي ياران حسين (ع) بودكه براي رسيدن به لقاي پروردگار داوطلبانه لباس رزم مي پوشيدند تا در مصاف دشمن غدّار وفاداري خود رابه حسين (ع) به اثبات برسانند.

انقلاب حسين (ع) علل و عوامل مختلف دارد. در واقع ريشه هاي هر انقلاب رابايد در نظام اجتماعي جست و جو كرد كه انقلاب در آن به وجود آمده است .

بايد ديد چه علل و عوامل و شرايطي ، زمينه ساز انقلاب امام حسين (ع) شدند.شرايط سياسي و اجتماعي اي كه انقلاب امام حسين (ع) در آن به وقوع پيوست و اوضاع و شرايطي كه موجب اين انقلاب شد و آثاري كه اين انقلاب در حيات جامعه اسلامي از خود به جا گذاشت از جمله مباحثي است كه بايد در بحث امام حسين (ع) و اصلاحات مورد بررسي و كنكاش قرار گيرد. زماني كه امام حسين (ع) به امامت رسيد، كساني به ظاهر ادعاي مسلماني داشتند ولي در باطن كافر بودند. عدّه اي از افراد هم بودند كه اقوامشان درجنگ هاي اسلامي كشته شده بودند و بالاخره عدّه اي هم بودند كه هدفشان خشكاندن ريشه اسلام و به دست گرفتن قدرت و حكومت بود.

امام حسين (ع) از آغاز اين جنبش ضد اسلامي در همه صحنه ها ناظر و مراقب بود، مدتي در دوران حكومت امام علي (ع) و همراه با برادر بزرگوارش امام حسن (ع) و مدتي هم در زمان حكومت كوتاه امام حسن (ع) بانيروهاي منحرف و كج انديش مسلمان نما مبارزه كرد. اينك پس از شهادت امام حسن (ع) در صحنه مبارزه با كافران ،ملحدان و منافقان تنها مانده بود. امام حسين (ع) انحراف امت اسلامي را از خط اسلام و قرآن و سيره پيامبر اكرم (ص) و علي (ع) به چشم خود مي ديد.

حسين (ع) روشي راكه معاويه و عمال مزدورش براي به انحراف كشاندن امت اسلامي در پيش گرفته بودند، مشاهده مي كرد. اومي ديد كه مردم بي گناه به دليل مخالفت با مطامع پست قدرت حاكم دچار گرسنگي و فشار و شكنجه مي شوند. او مي ديدكه احكام اسلام توسط عالمان دربار مورد تعرض قرار گرفته و براي تأمين منافع سياسي و اجتماعي حكومت بدعت هاي بي شماري در دين اسلام به وجود آمده است ؛ حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال كردند. فسق و فجور و بي عدالتي وفساد، امت اسلام را تهديد مي كرد.

اجتماعي كه تحت سلطه حكومت اموي قرار داشت با حرف و شعار اصلاح پذير نبود.

حرف هاي خدايي در دل هاي بيمار و مرده هيچ تأثيري ندارد. جامعه به بند كشيده شده ، شديداً به رهبري مصلح نياز داشت تا با اصلاح فكري و اخلاقي جامعه ، افكار مسموم اجتماع را از دل ها و ذهن هاي منحرف پاك كند.

جامعه اسلامي به يك پالايش عميق فكري و روحي نياز داشت تا از انحراف و فساد و بي عدالتي نجات پيدا كند.امام حسين (ع) براي سامان دادن اوضاع اسف بار امت اسلامي رسالتي بر عهده داشت كه مي بايست بدان جامه عمل مي پوشاند. ايشان براي حفظ مصالح عمومي مسمانان ، دفاع از حق مظلوم ، بقا و عظمت اسلام و حكومت قران به خاطر مسئوليت بزرگ امامت ، براي حفظ ناموس و شرف مردم ، به خاطر امر به معروف و نهي از منكر و براي اصلاح حال امت قيام كرد. با قيام خود سرمشق و الگويي شد براي مبارزه با ستم گران و مفسدان در همه اعصار و قرون و تا زماني كه زمين در سيطره ظلم و ستم و فساد قرار دارد. آري مجاهدت هاي امام حسين (ع) و يارانش عملي شد و انقلاب او به وقوع پيوست .