بازگشت

قرائت واحد از دين ، مبناي اصلاحات حسيني


روشن است كه جامعه بدون استعداد و بهره گيري از ارزش هاي الهي ، در ادامه حيات اجتماعي خود، دچار انحرافات و مشكلات هنجاري خواهد شد؛ چرا كه رفتار و اعمال اجتماعي افراد در جامعه ، مبتني بر ارزش هاي حاكم بر آن مي باشد.

بر اين اساس ، معاويه كه ارزش هاي الهي و خاندان نبوت را از جامعه اسلامي كنار گذاشته بود، در صدد برآمد تا با ترويج افكار التقاطي و قرائت هاي ديگر از دين ، اين نقيصه را جبران كند. از اين رو، وي به ترويج تفكر «مرجئه »، كه قرائتي جديد از ايمان بود، پرداخت .

او مدعي بود كه ايمان قلبي براي انسان كفايت مي كند. مبناي اصلاحات امام حسين (ع)، بر پايه يك قرائت از دين بود و بر اساس همين قرائت واحد، به مبارزه با ساير قرائت ها پرداخت .

اگر قرائت هاي مختلف از دين صحيح باشد، آن گونه كه پلوراليست ها مدعي اند، ديگر اصلاح گري ، امر به معروف و نهي از منكر، قيام براي عدالت اجتماعي و... معنا و مفهومي ندارد؛ چرا كه بر اساس قرائت هاي مختلف از دين ، هر كسي براي خود فهم و قرائتي از دين دارد و همه اين قرائت ها نيز صحيح مي باشد.

امام حسين (ع) يك قرائت از دين دارد، يزيد قرائتي ديگر و هر دو بر حق اند! لازمه چنين نگرشي ، آنارشيسم و شكاكيت تمام عيار است كه هم با اصول و قواعد عقلي و برون ديني ناسازگار است و هم به لحاظ درون ديني ، يعني كتاب و سنت ، باطل مي باشد.

اگر تمامي قرائت ها صحيح اند، پس چرا اسلام دعوت به مبارزه با ظلم و طاغوت و... كرده است ؟ اگر قرائت هاي مختلف همه بر حق اند، پس چرا امام حسين (ع) در مقابل اين قرائت هاي صحيح ! قيام كردند؟ امام (ع) با قيام و اصلاح گري خود نشان دادند كه هر قرائتي از دين بر طريق صواب نيست و بايد در مقابل قرائت هاي انحرافي و بدعت آميز از دين ايستاد.