بازگشت

ويژگي هاي مصلح


انجام حركت اصلاحي ِ همه جانبه ، در گرو دارا بودن ويژگي ها و صفاتي بايسته است كه متصديان صالح بايد واجد آن باشند.

مردم قبل از آن كه به گفته افراد بنگرند، نوعي ارزيابي كارشناسانه و دقيق نسبت به اعمال ، رفتار و خصوصيات مدعيان اصلاح دارند و در چهار چوب آن اوصاف و زمينه ها، عملكرد و گفته هاي افراد را ارزيابي مي كنند.

در اين قسمت ، گذرا به چند صفت ِ مصلحان اشاره مي كنيم :

1ـ اصلاح خويش (خودسازي )

نخستين گام در هر حركت اصلاحي ، از نگاه دين ، اصلاح خويشتن يا جهاد بانفس است كه به «جهاد اكبر» معروف است .

امام علي (ع) مي فرمايد:

«عَجِبْت ُ لِمَن ْ يتصدي لِاِصْلاح الناس و نفسه اَشَدّ شي ءٍ فساداً فلايصحلها ويتعاطي اصلاح غيره ؛ «تعجب مي كنم از كسي كه متصدي اصلاح مردم مي شود، در حالي كه خودش فاسد است و خود را اصلاح ننموده و به دنبال اصلاح ديگران مي باشد».

شبيه به اين حديث ، از امام معصوم آمده است :

«چطور كسي ادعاي اصلاح ديگران را دارد، در حالي كه هنوز خودش را اصلاح نكرده است .»

فلذا مصلحان راستين ، پيش از دعوت به اصلاح ديگران ، بايد به اصلاح خويش بپردازند.

بنابراين هر حركت اصلاحي ، رهبري صالح و مصلح مي خواهد.

2ـ شناخت داشتن از اقدام اصلاحي خود

مصلح بايد شناخت كافي از اصلاح داشته باشد، تا عملش به جاي اصلاح ، به افساد نكشد. امام علي (ع) مي فرمايد:

«عشرة يفتنون انفسهم و غيرهم و يريد للصّلاح و ليس بعالم ٍ». «ده نفرند كه خود و ديگران را به مشكل گرفتار مي كنند: يكي از آنان اصلاح طلبي است كه عالم و آگاه به اصلاح نيست .»

يك مصلح بايد مثل طبيب ، اول درد را شناسايي و سپس درمان را ارائه دهد. و بايد بداند كه هر دردي ، درمان خاص خود را دارد و هر فسادي ، اصلاح خاص خود را مي طلبد، به قول مرحوم شرف الدين :

«لا ياتي الصلاح اِلاّ مِن ياتي الفساد؛ صلاح را از همان راهي وارد جامعه كنيد كه فساد را وارد كرده اند.»

بنابراين ، كسي كه در جاي گاه اصلاحات سياسي ، اجتماعي ، و فرهنگي و ديني قرار مي گيرد، بايد به احكام و قوانين الهي آشنا و عالم باشد و صلاح و فساد را كاملاً بشناسد.

3ـ حق گرايي و حق طلبي

ويژگي ديگر مصلح آن است كه تمام اقدام هايش براساس حق و حق مداري باشد. و اسير نفس ، مال و دنيازدگي نشود.

به تعبير امام علي (ع):

«لا يمنعكم رعاية الحق لاحد عن اقامه الحق عليه ؛ مبادا رعايت و بزرگداشت كسي مانع شما از اجراي حد گردد».

علي (ع) كه انگيزة خود را اصلاح امور جامعه مطرح مي كند، اين اصلاح طلبي را درمحور احياء حق مي داند:

«و الله لَهي اَحَب ّ الي ّ مِن امرتكم اِلاّ اَن ْ اقيم حقاً او ادفع باطلاً؛ به خدا سوگند! هرآينه اين كفش كهنه در نزد من از حكومت كردن بر شما محبوب تر است ، مگر اين كه اقامه حقي بكنم يا باطلي را دفع كنم .»

حضرت حق محوري را در حركت اصلاحي خود اصلي مسلّم مي داند.

و امام حسين (ع) كه انگيزه قيام خود را اصلاح طلبي ، براساس حق طلبي و حق گرايي مي داند، مي فرمايد:

«اَلا ترون ان ّ الحق لا يُعْمل به و ان ّ الباطل لايتناهي عنه ليرْغب المؤمن في لقاءاللّه محقاً؛ آيا نمي بينيد كه به حق عمل نمي شود و از باطل پيشگيري نمي شود؟ پس سزاوار است كه مومن براي ملاقات خدا مشتاق باشد.»

بنابراين ، اصلاحات امام حسين (ع) در مسير اجرا و اقامه حق در جامعه مي باشد. واگر چنين شد، آن اصلاح ، يك اصلاح ديني و اسلامي مي شود.

4ـ صداقت و اخلاص

ديگر ويژگي مصلح ، آن است كه در كار خويش صداقت داشته باشد و با تمام اخلاص ، درصدد كمك كردن به مردم و نجات جامعه از بدبختي و فساد باشد. رمزجاودانگي قيام امام حسين (ع) كه مرزهاي زماني و مكاني را در نور ديد، صداقت واخلاص او بود. كه در آخرين لحظه هاي زندگي فرمود:

«الهي رضاً بقضائك ، تسليماً لامرك ، لا معبود سواك ؛ خدايا راضي هستم به قضاي تو و تسليم هستم در مقابل اوامر تو و هيچ معبودي جز تو نيست ».

اين ويژگي ها، براي كسي كه ادعاي اصلاح جامعه را دارد ضرورت دارد. هم چنين پرهيز از به كارگيري ابزار نامشروع براي رسيدن به اهداف مشروع ، پرهيز از سازش كاري و ملاحظه ، قاطعيت و صراحت و شجاعت ، برنامه عملي داشتن ، واقع بيني و وسعت فكر وانديشه از ويژگي هايي است كه براي مصلح لازم و ضروري است .

اصول و مباني احياگري و اصلاح طلبي در نهضت حسيني

در خصوص اصول و مباني احيا و اصلاح ، كلامي عميق و زيبا از امام حسين (ع) وجود دارد، كه مي تواند راه گشاي كار ما باشد. امام حسين (ع) حركت اصلاحي خود را الگويي از سيره و روش پيامبر (ص) و علي (ع) مي داند.

امام در وصيت نامة خود كه هنگام حركت از مدينه به سوي مكه ، براي محمد مشهور به ابن حنيفه نگاشت ، هويت حركت احياگرانه و اصلاح طلبانه خود را بيان مي كند.

آن حضرت پس از بيان عقيده خويش دربارة توحيد، نبوت و معاد مي نويسد:

«و اِنّي لَم ْ اخرج اَشراً و لا بَطَراً و لا مُفْسِداً و لا ظالماً و اِنّما خَرَجْت ُ لِطَلَب ِ الاِصْلاح في امَّة ِ جدّي (ص)، اُريدُ اَن ْ امر بِالمَعْروف و اَنْهي عن المنكر واسير بسيرة جدّي و اَبي علي ّ بن ابيطالب (ع)؛ من از روي هوس ، سركشي ، تبه كاري وستمگري قيام نكردم ، تنها به انگيزة اصلاح در امت جدّم برخاستم . مي خواهم به نيكي ها فرمان دهم واز بدي ها باز دارم و روش جدّ خود و پدرم علي بن ابي طالب را دنبال كنم .»

امام حسين (ع) در سخنراني خود در سرزمين «مِني » خود را مصلح معرفي و همان سخنان پدر بزرگوارش را تكرار مي كند:

«اَللّهم انك ّ تَعْلم انّه لَم ْ يكن ما كان َ منّا تَنافُساً في سلطان ، و لا الْتِماس َ مِن ْ فُضُول الْحُطام ، و لكن ْ، لَنُرِي المعالم مِن ْ دينك ، و نُظْهِرُ الاصلاح في بلادك و يَأمُن مظلمون من عبادك و يُعْمل بفرائضك و سُنَنَك و احكامك ...؛ پروردگارا! تو مي داني اين حركت ما نه به خاطر رقابت بر سر حكومت و قدرت ، و نه به منظور به دست آوردن مال دنيا است ،بلكه به خاطر آن است كه نشانه هاي دين تو را به مردم بنمايانم و اصلاحات را در كشوراسلامي اجرا كنم ؛ تا بندگان ستم ديده ات از چنگال ظالمان در امان باشند و واجبات واحكام و سنت هاي تعطيل شده تو دوباره اجرا گردد.»

امام حسين (ع) كه اين سخنراني را در ايام حج در جمع صحابه بزرگ پيامبر وتابعين در زمان معاويه ايراد فرمودند، با صراحت از اصلاحات سخن مي گويد و با همان صراحت و شفافيت ، اصول و مباني اين حركت اصلاحي را بيان مي دارد. اين اصول ومباني در چهار اصل ِ بنيادين بيان شده است . همين جمله هاي نوراني را علي (ع) در نهج البلاغه بيان فرمود و اهداف و انگيزة فعاليت هاي خود را بر اين مباني استوار مي ساخت .

الف ) بازگشت به اصول واقعي اسلام

«لنري المعالم من دينك »: نشانه هاي محو شده راه خدا را ـ كه همان اصول واقعي اسلام است ـ بازگردانيم ». يعني بازگشت به اسلام نخستين و اسلام راستين ، بازگرداندن اصول محو شده ، احياي آنچه از اين نشانه ها محو گشته و يا كم رنگ شده ، از بين بردن بدعت ها و جاي گزين ساختن سنت هاي اصيل اسلامي ؛ يعني اصلاح در فكرها وانديشه ها و تحولي در روح ها و ضميرها و قضاوت ها در زمينة خود اسلام .

ب ) تحوّل بنيادين در اوضاع زندگي مردم

«و نظهر الاصلاح في بلادك »: حاكم نمودن اصلاح در كشور. اصلاح اساسي و آشكار و چشم گيري كه نظر هر بيننده را جلب نمايد و علائم بهبودي وضع زندگي مردم در آن كاملاً هويدا باشد، را در شهرها و مجامع به عمل آوريم ؛ يعني تحولي بنيادين در اوضاع زندگي خلق خدا.

ج ـ تحول بنيادين و اساسي در روابط اجتماعي

«يَأمن المظلومون مِن عبادك »: ايجاد محيطي امن براي عبادگان خدا.

بندگان مظلوم خدا از شر ظالمان امان يابند، و دست تطاول ستم كاران از سرستم ديدگان كوتاه شود؛ يعني اصلاح در روابط اجتماعي انسان ها.

د ـ تحولي ثمربخش و اسلامي در نظام هاي مدني و اجتماعي

«ويُعْمل بفرائضك و سننك و احكامك »؛ عمل به قوانين ، احكام و سنت هاي تعطيل و فراموش شده .

مقررات تعطيل شدة خدا و قانون هاي نقض شدة اسلام ، بار ديگر به پا داشته شود و حاكم بر زندگي اجتماعي مردم گردد.

شهيد مطهري در اين باره مي فرمايد:

«هر مصلحي كه موفق شود اين چهار اصل را عمل سازد، افكار و انديشه ها را متوجه اسلام راستين سازد و بدعت ها و خرافه ها را از مغزها بيرون براند، به زندگي عمومي از نظر تغذيه و مسكن و بهداشت و آموزش و پرورش سامان بخشد، روابط انساني انسان ها را براساس برابري و برادري و احساس اخوت و همساني برقرار سازد، و ساخت جامعه را از نظر نظامات و مقررات حاكم طبق الگوي خدايي اسلامي قرار دهد، به حداكثرموفقيت نائل آمده است ».

امام حسين (ع) تاكيد مي كند كه اصول مزبور، مخدوش و مغفول واقع شده اند. پس كسي را طلب مي كند كه براي سامان بخشيدن به ناهنجاري ها و احياي سنت ها وارزش هاي مقدس جامعه عصر نبوي قيام كند، و البته اين كار بزرگ ، مصلحي خود ساخته و به دور از شائبه هاي قدرت پرستي ، دنيا دوستي و رفاه طلبي مي خواهد كه امام در وصيت نامة مذكورش بر اين مطلب تأكيد مي كند.