بازگشت

آزادي در انديشه حضرت امام خميني


در انديشه امام خميني ؛ همواره كلمات ساده و دقيق هستند كه به كلمات غليظ معنا مي بخشند، حضرت امام ؛ با انديشه ناب خود نگاهي نو به آزادي داشته اند و اساساً آزادي از ديدگاه وي بايد در جهت رشد و تعالي شخصيت انسان به كار گرفته شود. زماني كه از امام خميني ؛ درخواست مي شود معناي آزادي را بيان كنند در پاسخ چنين مي فرمايند:

«آزادي يك مسأله اي نيست كه تعريف داشته باشد، مردم عقيده شان آزاد است ،كسي الزامشان نمي كند كه شما بايد حتماً اين عقيده را داشته باشيد، كسي الزام به شما نمي كند كه حتماً بايد اين راه را برويد، كسي الزام به شما نمي كند كه بايد اين را انتخاب كنيد، كسي الزامتان نمي كند كه در كجا مسكن داشته باشيد يا در آن جا شغل داشته باشيد، آزادي يك چيز واضحي است ».

در اين سخن امام به جاي پرداختن به بيان مفهوم آزادي به برخي از مصاديق آن اشاره مي كند، زيرا مفهوم آزادي نياز به بيان ندارد و بر همگان روشن است و از بديهيات است . آنچه مهم است ، پياده كردن اين مفهوم در عينيت خارجي و بيان پيش نيازها وشروط و چگونگي آن و همين طور شكل گيري آن در زمان ها و مكان ها و ديگر نيازمندي هاي آزادي است كه بايد مطرح شود.

از ديدگاه امام انسان آزاد آفريده شده و در چهارچوب قانون بايد حركت كند، ايشان در مورد آزادي در اسلام چنين مي گويد:

«شما اگر چنانچه به احكام اسلام اعتقاد داريد اين احكام اسلام است . اسلام ، انسان را آزاد قرار داده است . انسان را مسلط بر خودش و مالش و بر جانش و بر نواميسش ساخته است و مي گويد هر انساني در مسكن آزاد است ، در مشروب و مأكول ، آنچه خلاف قوانين الهيه نباشد، آزاد است . در مشي آزاد است . حكم اسلام است كه اگر كسي به منزل كسي حمله برد براي آن كس كه مورد حمله واقع شده است كشتن حمله كننده جايز است ».

پس آزادي در اسلام تنها به قانون خدا محدود شده است و جز قانون خدا براي آن حد و مرز نيست . زماني كه مي گوييم آزادي اسلامي ، يعني رهايي از تمام قيدها و بندها جز قانون خدا، رهايي از بردگي در برابر زورمندان ، رهايي از وابستگي هاي مادي ، رهايي از شهوت و خواست نفس ، رهايي از ستم پذيري و چاپلوسي است .

امام خميني در بيان معناي صحيح آزادي چنين مي گويد: «حالا كه من آزادم [آيا بايد]هركاري مي خواهم بكنم ؟ آزادم كه هركسي را مي خواهم اذيت بكنم ؟ آزادم كه هرچه مي خواهم بكنم ولو به ضد اسلام باشد، ولو به ضد منافع مملكت باشد؟ اين آزادي است ؟ اين را ما مي خواستيم ؟ ما آزادي مي خواستيم در پناه اسلام ... اسلام هم آزادي دارد، اما آزادي بي بند و بار نه ، آزادي غربي ما نمي خواهيم ».

آزادي ما از مباني اسلام نشأت مي گيرد و كاملا فطري و الهي است . امام مي گويد:«يكي از بنيادهاي اسلام آزادي است . انسان واقعي فطرتاً يك انسان آزاد است ».

مطابق ِ اين مباني امام اعلام مي كند سياست ما هميشه بر مبناي آزادي واستقلال و حفظ منافع مردم خواهد بود و با قاطعيت تمام تضمين مي كند كه :

«اين اصل را هرگز فداي چيزي نمي كنيم ».

با بررسي آثار و انديشه هاي امام خميني درباره آزادي به اين نكته مهم مي رسيم كه لازمه انسانيت آزادي است . از نظر ايشان هرگاه به اصل آزادي و حريت انسان خدشه وارد گردد عبوديت غيرالهي ممكن و محقق خواهد شد.