بازگشت

محبت و علاقه به مردم


يكي از مظاهر بارز تجلي شخصيت والاي امام حسين (ع) دوستي و علاقه او به مردم و عاطفه اي است كه به مردم ابراز مي نمود. در حالات او مي خوانيم: زماني از كنار مستمندان مي گذشت. آنان نانهاي خود را يك جا گرد آورده و محفل انس كوچكي براي خود ترتيب داده و آماده خوردن بودند كه امام را سواره ديدند آنان سلام كرده و به حضرتش تعارف نمودند. امام متواضعانه از اسب پياده شد و در كنارشان نشست، دعوتشان را اجابت نمود و آنان را مورد ملاطفت و محبت ويژه خود قرار داد و به آنان فرمود: اگر نه اين بود كه نان هاي شما صدقاتي است كه به شما داده اند هم اكنون من نيز با شما همسفره مي شدم و با شما مي خوردم، اما ما صدقه نمي خوريم. لكن شما برخيزيد و با من به منزل بيائيد و از سفره ما استفاده كنيد تا من هم با شما همسفره باشم و همخوراك و همنشين، و چنين كردند. [1] .

نيك بنگريم آيا رابطه اي از اين نزديكتر و متواضعانه تر با مردم مي توان ارائه نمود؟ امام (ع) با اين برخورد ظريف هم به مستضعفان شخصيت داده و هم به گونه ديگر كه با شئون و وظايف امام مطابق بوده با آنان نشسته و غذا ميل فرمود. جالب اينجا است كه از آغاز سلام و تعارف به آنان نفرمود برخيزيد با من به خانه درآئيد بلكه پياده شده در كنارشان نشست، لطف و عنايت فرمود، آنگاه آنان را به سفره خويش فرا خواند. كه اين خود عالي ترين مظهر مردمي بودن حضرت حسين بن علي عليه السلام است. در نمونه ديگر هنگامي كه فرد مستضعف و مستمندي به محضر امام حسين (ع) مي آمد و در پي حاجت خود نامه اي تقديم مي نمود: امام نامه را نخوانده مي فرمود حاجتك مقضية؛ نياز تو برآورده شده است. كساني مي گفتند: يابن رسول اللَّه (ص)، چرا نامه آنان را نمي خوانيد؟ پاسخ مي فرمود: اين اندازه از وقت كه من صرف مطالعه نامه وي مي كنم او در مقابل من شرمنده مي ماند و من تحمل اين را ندارم، يا اينكه مي ترسم اين اندازه كه من او را جهت مطالعه نامه اش متوقف سازم خداوند متعال در قيامت مرا در برابر محضر عدل خود متوقف كند كه توان آن را ندارم. [2] .

البته آنان فقراء و بينواياني واقعي و راست گفتار بودند كه با صداقت و شرمساري ابراز نياز خود به محضر امام مي نمودند و وي نيز با نهايت احترام و ملاطفت با آنان رفتار مي كرد. تا آنجا كه مطالعه مي كنيم يك بار يكي از افراد مستضعف را با خود به خانه برد و خود به درون منزل رفته مقداري وجه نقد كه حقوق فقراء بود در لاي عباي خود گذارده و پشت در خانه ايستاده همچون انسان خجلت زده اي پول را از لاي در (به گونه اي كه خودش رو در روي آن فقير قرار نگيرد) بيرون فرستاده و به سمت وي دراز نمود و فرمود:



خذها و اني اليك معتذر

واعلم باني عليك ذو شفقة



بگير پول را و من از تو پوزش مي خواهم و با تو در پي شفقت هستم. كه ناگهان آن شخص فقير از اين عطاي امام (ع) و اين ابراز شرمساري و اظهار عذر خواهي آن حضرت به گريه افتاد و اشك ريخت و به شدت دچار انقلاب روحي شد. [3] .

از اين نمونه ها در حالات امام حسين (ع) فراوان است.


پاورقي

[1] اعيان الشيعه، ج 1، ص 580، به نقل از مناقب ابن شهر آشوب و ربيع الابرار زمخشري.

[2] تحف العقول، چاپ جامعه مدرسين حوزه علميه قم، صفحه 247.

[3] بحار الانوار، ج 44، ص 190، حديث شماره 2.