بازگشت

محبت و رابطه معنوي امام حسين با خداوند


به صراحت تاريخ و احاديث، امام حسين (ع) بيشترين محبت و شيفتگي را نسبت به

خداوند داشت. وجودش سرشار از محبت خدا بود. از ميان آن همه حالات، داستانها و روايات و اخبار، همين يك جمله بعنوان نمونه براي ما كافي است. جمله اي كه از مهمترين فرازهاي مناجات او در عصر عرفه در صحراي عرفات با خداي خويش است: متي غبت حتي تحتاج الي دليل يدل عليك و متي بعدت حتي تكون الاثار هي التي توصل اليك، عميت عين لا تراك عليها رقيبا و خسرت صفقة عبد لم تجعل من حبك نصيبا [1] .



كي رفته اي ز دل كه تمنا كنم ترا

كي رفته اي ز ديده كه پيدا كنم تو را



امام (ع) واقعاً دلش براي خدا پر ميزد. اما نه چون دوستي ها و دوستان ما كه مي پنداريم دو دوست در عالم دوستي بايد همه آداب و اخلاق و رسوم را كنار گذاشته و دم از (بين الاحباب تسقط الاداب) زنند. ديل كارنگي نويسنده و سخنران شهير انگليسي مي گويد: بر خلاف آنچه كه مي گويند ميان دو نفر دوست قيد و شرطي نيست، من مي گويم هر چه محبت و دوستي ميان دو نفر بيشتر باشد به رعايت احترام، آداب و اخلاقيات انساني بايد بيشتر ملتزم و عامل باشند. [2] .

سخن اين نويسنده غربي را اسلام عزيز، قرن ها پيش از اين گفته و دستور داده است. عمل و روش بزرگان علم و عرفان هم بر اين استوار بوده است. امام حسين، همچون ديگر پيشوايان اسلام، با آن همه عشق و محبت به ذات اقدس ربوبي، بيشترين احساس ابهت و جلال و جمال و عظمت نسبت به پروردگار متعال را در وجود خود همراه داشت كه در موارد گونه گون تجلي و بروز مي كرد. بايد اين ها را در حالات حضرت اباعبداللَّه الحسين (ع) هنگام آغاز عبادت و نماز، در اقامه نماز، هنگام اداء تكبيرة الحرام، در قنوت و قيام و ركوع و سجود و جاي جاي نماز، بايد مطالعه كرد. امام حسين (ع) تا پايان عمر، تا روز شهادتش، بلكه تا ساعت و حتي لحظه شهادت اين ارتباط ناگسستني و آن عشق سوزان به محبوب واقعي خود را به همراه داشت. در روز شهادت هر چه به زوال ظهر نزديك مي گرديد و ساعات بحراني جبهه كربلا نزديك تر مي شد آن عاشق دلباخته با سپري شدن ساعات فراق و نزديك شدن وعده وصل قيافه اش مصمم تر، رنگ او برافروخته تر، سيمايش گلگون تر و چهره اش شكفته تر مي گرديد و وجد و شور مخصوصي در امام مشاهده مي شد. [3] .

برخي از مقتل نگاران آورده اند كه در ساعت آخر براي يك لحظه اشراقي بر دل نوراني امام تابيدن گرفت، و در آن احساس نمود كه وي از سوي خداوند مجاز است زنده بماند و يا به وصل دوست بار يابد. «خير بين النصر علي اعدائه و بين لقاء اللَّه تعالي»، اين ارتباطي است ناگفتني و پيامي است برون از شرح و وصف. امام حسين (ع) كه در حال و هواي ديگري بود و جز به معبود و معشوق نهايي خود نمي انديشيد (لقاء اللَّه تعالي) ديدار خداوند را بر بقاء در اين دنياي ناسوتي برگزيد [4] و آن خداي دوستي، وي را به سوي دوست فرا خواند. حتي امام حسين در لحظه شهادت تبسم بر لبان خود داشت و خندان و شاداب بود. او آرام و شاد و بشاش و متبسم و خندان است. شمر از او سر مي بريد اما وي چون گل شكفته است [5] .

چرا كه وظيفه خود را به انجام رسانيده و اينك در آستانه وصال با معبود و معشوق ومحبوب خويش است. آري اين است نتيجه عشق و معرفت به پروردگار، و اين است نتيجه اداء تكليف و انجام مسؤوليت و وظيفه. آرامش خاطر و سكون و طمأنينه حاصل ارزشمند خروج از عهده تكليف است. و چه موهبتي از اين ارزشمندتر. قصور و تقصير در اداء وظيفه، تشويش و اضطراب را در فرد (و سپس در جامعه) به همراه دارد و هر چه ناتوانايي و كوتاهي در اين باره بيشتر، تزلزل و ترس و هراس نيز بيشتر است. چنانكه هر چه سعي در اداء تكليف و كوشش در انجام وظيفه بيشتر و هر چه مقصد و مقصود مهمتر و خطيرتر، آسايش روح، سكون خاطر، شادي ضمير و آرامش وجدان نيز فراهم تر و تأثير عظيم آن در فرد و اجتماع ملموس تر و محسوس تر مي باشد. چيزي كه بسياري از آن غافل و بي خبر و از دست آوردهاي آن ناآگاه مانده و رابطه و پيوند علي و معلولي را گم كرده اند. پيامبر اسلام (ص) از زمان پيشين پيرامون اصحاب امام حسين (ع)، آن عاشقان كوي دوست و شيفتگان وصال يار چنين فرموده بود: لا يجدون الم مس الحديد [6] آنان درد و رنج و اصابت اسلحه آهن را نمي يابند. چگونه مي شود نيزه و خنجر به بدني فرو رود و بيرون كشيده شود و خون جاري گردد لكن احساس سوزش و درد در ميان نباشد؟ پاسخ اين است كه اينان چنان شيفته و دلباخته كوي دوست و راهي به سوي آن ديار بودند كه سر از پا نمي شناخته و برخورد با سلاح هاي گوناگون را به چيزي نمي گرفتند و كوچك ترين اعتنائي به آن نداشتند و چنان در راه اداي تكليف و انجام وظيفه اسلامي و انساني خود سرمست موفقيت و كاميابي بودند كه به هيچ چيز ديگر نمي انديشيدند. جائي كه ياران و اصحاب امام (ع) چنين بودند آيا خود آن وجود سرشار و آن مصداق بارز «والذين آمنوا اشد حبا للّه» [7] .

چگونه بود؟


پاورقي

[1] بخشي از دعاي امام حسين (ع) در روز عرفه. مفاتيح الجنان، به نقل از سيد ابن طاووس در اقبال.

[2] آيين دوست يابي، ديل کارنگي.

[3] در اين خصوص نگاه کنيد به: بحارالانوار، ج 44، ص 297، حديث دوم از حضرت زين‏العابدين (ع).

[4] اسرار الشهاده دربندي، متوفي 1286 ه.ق، ص 403، به نقل از لهوف. همچنين علامه حاج ميرزا محمد رفيع نظام العلماء در کنوز السعاده و رموز الشهاده، ص 207 مي‏فرمايد:بعد ان سمع قوله يا حسين ما حتمنا عليک الموت و ان شئت لنصرف عنک هذه البلية قال عليه السلام: يا رب، وددت ان اقتل و احيي سبعين مرة في طاعتک و محبتک.

[5] کنوز السعادة و رموز الشهاده، تأليف علامه حاج ميرزا محمد رفيع نظام العلماء، چاپ 1322 ه.ق، تبريز، ص 151 - 150.

[6] الحکم الزاهرة، ج 2، ص 288، حديث شماره 3583، به نقل از نفس المهموم، محدث قمي. همچنين از امام صادق (ع) نقل شده که در توصيف اصحاب حضرت سيد الشهداء فرمودند: ان اصحاب جدي الحسين کانوا لا يحسون بالم الحديد. نگاه کنيد به کتاب «مع الحسين في نهضته»، تأليف استاد اسد حيدر.

[7] سوره بقره، آيه 165.