بازگشت

نعمت عظيم الهي


پس از اميد به پاداش نهايت ناپذير و نجات از آتش، انديشه ي ديگري در اعماق جانم جوانه زد و بار ديگر دستخوش طوفان وحشت و هراس گشتم، چرا كه در روايات بسياري ديده بودم كه: «از جمله ي شرايط پذيرفته شدن كارهاي انسان، پذيرفته شدن نمازش در بارگاه خداست.» [1] به خود گفتم: «مبادا نمازهايم مورد قبول نباشد كه اگر آنها مردود شناخته شود، پس چگونه ديگر كارها - كه از جمله وسايل نجات بخش حسيني است - از من پذيرفته خواهد شد؟»


اينجا بود كه كار بر من مشكل شد، به گونه اي كه چيزي نمانده بود كه از اين دگرگون شدن لحظه به لحظه دل و بروز حالات مختلف و كشمكش دروني، يأس و نوميدي بر من چيره شود كه خداي با پديد آوردن اميدي در دل من، نعمتي عظيم ارزاني داشت و به بركت آن، كار كشمكش و بروز شرايط و حالات گوناگون و ناسازگارها، پايان گرفت و مرحله ي ديگري پديد آمد....


پاورقي

[1] عن ابي جعفر عليه السلام: «ان اول ما يحاسب به العبد الصلاة، فان قبلت، قبل ماسواها.» بحارالانوار، ج 83، ص 25، ح 46.