بازگشت

روايات اميدآفرين


با ظهور حالت دلهره، به وسائل و راه هاي نجات بخش حسيني انديشيدم، راه هايي كه انسان را به تكامل ايمان و تقويت و جاودانگي آن برمي انگيزد.

رواياتي اين گونه اميدبخش كه:

«من زاره كمن زار الله في عرشه.» [1] .

هر توحيدگرايي، امام حسين را زيارت كند، بسان كسي است كه خداي را در عرشش زيارت كرده است.

از آنجايي كه زيارت خدا در عرشش، كنايه از آخرين درجه ي قرب به اوست، طبيعي است كه چنين مقامي والا، درخور دارنده ي ايمان ناپايدار و قلبي كه پس از هدايت منحرف گردد، نخواهد بود.

و نيز همانند اين روايت كه: آن گاه كه زائر عارف آن حضرت آهنگ بازگشت مي كند، فرشته اي به سوي او آمده و مي گويد: «خداوند درود و سلامت مي رساند و مي فرمايد گذشته ات به بركت اين زيارت خالصانه، مورد بخشايش است، اينك زندگي را از نو آغاز كن و مراقب عملكرد خود باش.» [2] .

با اين بيان، هنگامي كه فردي به بركت شناخت و ارادت و زيارت حسين عليه السلام به جايي مي رسد كه خدايش بدو سلام مي رساند. روشن است كه او و كمتر از او را در برابر بزرگترين فاجعه ي زندگي، يعني سوء عاقبت و از دست دادن ايمان، حفظ نموده و به حال خود رها نخواهد كرد و من بدين روايات نويدبخش، اطمينان خويش را بازيافتم، اما باز هم سؤال ديگري پديد آمد.


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 101، ص 76، ح 29.

[2] «طوبي لک أيها العبد! قد غنمت و سلمت قد غفر لک ما سلف فاستأنف العمل...» بحارالانوار، ج 101، ص 28 و ص 67، ح 58 و 59.