بازگشت

دلهره و اضطراب


مرحله ي سوم حالت دلهره و اضطراب بود، چرا كه ديدم وارد شدن بر زمره ي شايستگان يا امت محمد صلي الله عليه و آله و سلم در گرو اقتدا و پيروي از آن گرامي است، اما من در كجا به او اقتدا نموده ام؟ و نيز ديدم شيعه ي اميرالمؤمنان عليه السلام محسوب شدن، در گروه پيروي از بزرگ قهرمان انسانيت در اخلاق و عمل و زندگي و مرگ است و من در چه ميداني از ميدانهاي زندگي، او را همراهي كرده ام؟

انديشيدم كه شيفتگي به خاندان رسالت در گرو داشتن نشانه هاي محبت و ولايت آنان و تحقق بخشيدن راه و رسم آنان است؛ اما من يكي از آن نشانه ها را هم آن چنانكه مي بايد در خويشتن نيافتم، درست اينجا بود كه دلهره، سراپاي وجودم را فراگرفت و اميدم به يأس گراييد و ترس و وحشت بر من چيره شد و آن گاه وضعيت جديدي پديد آمد....