بازگشت

عشق به حسين


ويژگي ديگر او شفتگي وصف ناپذيرش به سالار شايستگان حضرت حسين عليه السلام بود، به همين جهت هم با آن مقام علمي، فقهي و كهولت سن تا آخرين مراحل زندگي پربركت خويش منبر مي رفت و با شوري وصف ناپذير نام، ياد، كربلا، عاشورا و شهادت جانسوز حسين عليه السلام و راه و رسم افتخارآفرين و ستم سوز او را براي دوستداران و رهروانش ترسيم مي كرد.

مردم را به ارزش هايي كه كربلا، دانشگاه آن و حسين عليه السلام آموزگار بزرگ و تبلور و تجسم راستين آنها بود، فرامي خواند و از ضد ارزش ها هشدار مي داد.

خودش به هنگام يادآوري رخداد جانسوز كربلا مي سوخت و سوز دلش به صورت قطرات اشك، از ديدگانش فرومي باريد.

او از گوهر گرانبهاي اخلاص و عرفان و عشقي بهره ور بود كه هم وعظ و ارشاد و منبرهايش مورد قبول افتاده بود و هم يادآوري مصائب جانسوز و هدفدار حسين عليه السلام كه بخشي از منبرهاي او را تشكيل مي داد، به همين جهت، هم مورد عنايت امير كاروان قافله ي عشق بود و هم نياي گرانقدرش پيامبر گرامي، كه تنها به دو نمونه جالب و شنيدني در اين مورد بسنده مي شود.