بازگشت

سلام بر او


سلام بر او، همو كه:

آدم را بهترين وارث،

نوح را شايسته ترين فرزند،

ابراهيم را وارسته ترين پسر،

يحيي را پرشورترين همرزم...

بر آن شكيباتر از ايوب،

دريادل تر از داود،

پرشكوه تر از سليمان،

مصمم تر از شعيب،

بردبارتر از صالح،

دلاراتر و قهرمانتر از يوسف،

تزلزل ناپذيرتر از يعقوب،

پرشهامت تر از موسي،

پرمهرتر از مسيح،

بر آن مظهر علي عليه السلام،

آن جمال دلآراي محمد صلي الله عليه و آله و سلم،

آن رايت آزادي بر دوش،

آن شمشير عدالت بر كف،

آن پيشواي راستين شهيدان،

آن سالار پاكبازان،

آن سرور حريت خواهان،


آن پدر مجاهدان،

آن شعله و شراره ي ايمان،

و آن خون هميشه جاري بر كالبد زمان.

سلام بر آن كاروان سالار توحيدگرايان و تقواپيشگان،

بر آن مؤذن معبد عشق،

بر آن معمار مدينه ي قرآني،

بر آن بلندترين بيت قصيده ي آزادي،

بر آن سند استوار حيات دين،

بر آن قافله سالار شرافت،

بر آن آموزگار بزرگ رادي ها و...

بر آن مفسر بزرگ آزادي،

بر آن تجسم راستين توحيدگرايي،

بر آن تبلور جاودانه ي مردانگي،

بر آن مقتداي عاشقان،

بر آن والاترين نمونه ي رهبري،

بر آن برترين ارزش ها،

بر آن چراغ هدايت،

بر آن مشعلدار حريت و كرامت،

بر آن درياسالار موج رهايي،

بر آن گوهر شب چراغ هستي،

بر آن ناخداي كشتي نجات.«ان الحسين مصباح الهدي و سفينة النجاة.» [1] .

سلام بر آن گرامي مرد تاريخ كه عاشورايش درخشش نور بود.

ياد، نام و شهادتگاه جاودانه ي او سينه ي دشمن را لبريز از ترس و دلهره مي سازد و دل دوست را مالامال از اميد و نويد.

مردگان را زنده مي سازد و خواب ربودگان را بيدار.

غفلت زدگان را به هوش مي آورد و شب پرستان را تا پشت دروازه و تا درون برج و بارو و دژهاي پرپيچ و خم ستم و بيداد مي تاراند و مي راند.

سلام بر آن فرزانه ي عصرها و نسل ها كه قيام پرشكوهش آذرخشي در ظلمت اختناق و ستم و سانسور و تعصب كور و فريب عريان بود و فرياد «هل من ناصر» او در آن


پهن دشت پرخاطره و بر روي آن شن هاي روان و ريگ هاي تفتيده ي ظهر سوزان عاشورا، سند رسوايي هميشه ي كساني كه دم از قرآن و اسلام زنند، اما به عدالت و آزادي و حقوق مردمان كه روح و جان دين خداست، در ميدان عمل پايبند نگردند.

از حسين عليه السلام دم زنند، اما هماهنگ با دشمنان او رفتار كنند، نام حسين عليه السلام بر لب داشته باشند، اما با شمشير يزيد و شيوه ي ددمنشانه ي او هم آغوش باشند.

سلام بر او كه به ظاهر در ظهر گرم و سوزان عاشورا در اوج تنهايي و غربت بر بال آرامش، وقار، شهامت و اخلاص، در قربناگاه عشق پيشاني بر سجده نهاد و چشم فروبست و لب بر لب نهاد و با نيايش شورانگيز و وصف ناپذير از همه ي پديده ها بريد و به آفريدگار آنها - كه عشق همواره اش بود - پيوست؛ اما طنين نداي توحيدگرايانه، حق طلبانه، غيرتمندانه، ستم سوز و ظلمت ستيزش، همواره الهام بخش عصرها و نسل هاست.

سلام بر او كه نام بلند آوازه اش رايت در اهتزار عدالت ها و پرچم برافراشته آزادگي ها و آزادمردي هايي است كه هرگز بر زمين نخواهد افتاد و درياي متلاطم خون او و ياران قهرمانش تا ظهور يار و برپايي عدالت جهاني به دست تواناي او، از جوشش آرام نخواهد گرفت، به دست همان وجود گرانمايه و نجات بخش هستي كه خود حسين عليه السلام در نويد از او فرمود:

«في التاسع من ولدي سنة من يوسف و سنة من موسي بن عمران و هو قائمنا اهل البيت، يصلح الله امره في ليلة واحدة....» [2] .

در نهمين فرزندم، مهدي، سنت و نشاني از يوسف و شيوه اي از موسي عليه السلام است.او قائم خاندان پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم است و خداوند به اراده ي خويش كار بزرگ ظهور و قيام جهاني او را در يك شب، سامان مي دهد و او جهان را همان گونه كه به هنگام ظهورش لبريز از ناامني و بيداد و فريب است، سرشار از عدل و داد و امن و امان خواهد ساخت.

اما اين كتاب:

كتابي كه در دست شما خواننده ي گرامي است، ترجمه و برگردان كتاب گرانسنگ و ارزشمند «الخصائص الحسينية» از تأليفات ارجدار فقيه بزرگ و عالم فرزانه، مرحوم آيت الله شوشتري قدس سره مي باشد.

نه كتاب نياز به معرفي دارد و نه نويسنده ي گرانقدر آن، چرا كه با مطالعه ي دقيق كتاب به


ارزش آن پي خواهيد برد و در جاي جاي آن مقام والاي علمي و عملي، شور و عشق نويسنده ي آن به خاندان وحي و رسالت به ويژه سالار جوانان بهشت حضرت حسين عليه السلام متبلور است، به همين جهت تنها به زندگينامه ي آيت الله شوشتري به طور فشرده اشاره مي شود.


پاورقي

[1] عيون الأخبار، ج 1، ص 48.

[2] المحجة البيضاء، ج 4، ص 338.