رابطه بحث اصالت وظيفه و اصالت نتيجه با اصلاح طلبي
از جهاتي مي توان بين اصلاح طلبي با دو نگرش اصالت وظيفه و نتيجه، پيوند برقرار نمود. در ابتدا لازم است با شاخصهاي ملموس تري نگرشهاي اصالت وظيفه با اصالت نتيجه مورد مقايسه قرار گيرند: الف) مكتب اصالت وظيفه، از آن رو كه تكليف مدار است و مسؤوليت و وظيفه را جدي مي گيرد، به نوعي مطلق گرايي در احكام [1] و اعمال كشانده مي شود كه موقعيت زماني و مكاني و ساير شرايط به ندرت در تغيير وظيفه تأثير دارند؛ در مقابل نگرش اصالت نتيجه كه فايده و سودمدارانه به موضوع مي نگرد و تمايل جدي به نسبت در احكام و افعال داشته و بر وظيفه مشخصي پا نمي فشارد؛ ب) به تبع نكته قبل، در حالي كه نگرش اصالت وظيفه به نوعي سختگيري، تعصب و عدم انعطاف پذيري در مسايل و حوادث و احكام گرايش دارد، گرايش نگرش اصالت و نتيجه اي بر تساهل، مدارا و انعطاف پذيري بسيار بالاست؛ ج) از محصولات نكات قبلي آن است، در حالي كه گرايش اصالت وظيفه به نوعي تندروي و افراطگرايي تمايل دارد، گرايش اصالت نتيجه به كندروي و تفريط در احكام، ارزشها و افعال منجر مي گردد؛ د) و نهايت اينكه اصالت وظيفه مي تواند به حركت خشونت مدار و انقلابي منجر شود و حال آنكه اصالت نتيجه اي ها به نوعي سهل انگاري و محافظه كاري براي حصول به ثمره و فايده محصولي، گرايش دارند. با توجه به اين شاخصه ها، حال ربط بين اصلاح طلبي و نگرشهاي اصالت وظيفه و نتيجه، كار سختي نيست. اصلاح طلبي، نه محصول گرايش اصالت وظيفه اي است و نه محصول كامل نگرش اصالت نتيجه اي، بلكه راهي مابين اين دو نگاه است و اصلاح طلب كسي است كه به تعادل گرايش دارد و لذا از خشونت، تندروي، افراط و... بالاصاله فاصله مي گيرد (گرچه بالتبع گاه به خشونت نيز ممكن است تن در دهد.) و از طرف ديگر، انسانِ منفعت طلب محض و سودجوي خاص و بي مسؤوليت نيست، بلكه وجه اهتمام او رفع كاستيها و مفاسدجامعه است و به دنبال تغيير آنها با روش تدريجي و بطئي است. اينجاست كه راه اصلاح طلبي، طريقي بين نگرشهاي اصالت وظيفه و اصالت نتيجه اي و حركتي متعادل و بينابيني است و با الهام از ميانه روي شيعه در بحث «جبر و اختيار» كه «لا جبر و لا تفويض، بل امر بين الامرين» شايد بد نباشد كه مدعاي شيعه در اصلاح طلبي را نيز با توجه به بحث حاضر بدين صورت بازسازي نمود: «لا وظيفة و لا نتيجه: بل امر بين الامرين او طلب الاصلاح».
پاورقي
[1] اشاره شد که کانت، از مدعيان بحث اصالت وظيفهاي است. از ديدگاههاي او آن است که همه احکام متأثر از وجدان را مطلق ميداند. براي ملاحظه نقدي بر ديدگاه کانت در مطلق بودن احکام اخلاقي مراجعه شود به: مطهري، مرتضي، فلسفه اخلاق، انتشارات صدرا (چاپ سوم)، 1367، صص8 - 81. از جمله در توضيح بحث دروغ مصلحتآميز به از راست فتنهانگيز است، به بحث «توريه» در اسلام اشاره داشته و ميپرسند که آيا راست بايد گفت، ولو اينکه فلسفه خودش را به کلي از دست بدهد و منشأ جنايتها شود؟.