بازگشت

پرخاشگري


در اين رذيله نيز حزب اموي گوي سبقت را از ديگران ربودند و صفحه سياه ديگري به سياه كاري هاي خويش افزودند؛ آنان طفل شش ماهه امام حسين (ع) را در آغوش پدر به طرز دلخراشي با لب تشنه به شهادت رساندند. همين طور طبري نقل مي كند كه نافع بن هلال در حين مبارزه در حالي كه دو بازويش شكسته بود به دست شمر اسير شد و پس از سخناني كه ميان او و عمر سعد رد و بدل شد، به قتل رسيد. [1] .

آنگاه كه امام بر اثر شدت جراحات، زمينگير شد، شخصي به نام مالك بن نسر بر بالين امام حاضر شد و با ناسزاگويي شمشيرش را بر سر آن حضرت فرود آورد به گونه اي كه كلاه خود را دريد و به سر اصابت كرد و كلاه خود پر از خون شد. [2] .

در همان زمان، شمر بن ذي الجوشن به سوي خيمه هاي امام حسين (ع) هجوم آورد و بانيزه آنها را دريد و فرياد زد؛ آتش بياوريد تا اهل اين خيمه را بسوزانم. آنان حتي عمامه ولباس و لوازم انفرادي امام را به يغما بردند و بدن مطهر او را عريان در ميان خاك و خون رهاكردند. [3] .

فرماندهان لشكر يزيد پس از كشتن امام حسين (ع) و يارانش، سرهاي آنان را از بدن جدا كردند و بر نيزه زدند و طبري مي نويسد، نخستين سري كه بر فراز نيزه زده شد، سر مقدس امام حسين صلوات اللَّه عليه بود. [4] چنان كه عبيداللَّه اهل بيت (ع) را در كوفه زنداني كرد و امام چهارم حضرت زين العابدين (ع) را به غل و زنجير كشيد. [5] .

به اسارت بردن و در كوي و برزن گرداندن دختران پيامبر (ص)، بي حرمتي بي سابقه اي بود كه تنها از دست فرزندان هند جگرخوار برآمد و اين رخداد آن قدر سوزنده و طاقت فرسا بود كه وقتي دعبل خزاعي در قصيده تائيه خود سرود:



بَناتُ زِيادٍ فيِ الْخُدُورِ مَصُونَةٌ

وَ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ فيِ الْفَلَواتِ



اَذا وَتَرُوا مَدَّوا اِلي واتِريهِمُ

اَكُفّاً عَنِ الْاَوْتارِ مُنْقَبِضاتِ



امام رضا (ع) آن چنان گريست كه سه مرتبه از حال رفت. [6] . چنان كه همه بازماندگان كربلا و امام سجاد (ع) وقتي وارد مجلس يزيد شدند، همگي را با طناب بسته بودند، امام سجاد (ع) به يزيد فرمود: «راستي اگر رسول خدا ما را در چنين حالي ببيند چه خواهد كرد؟!» [7] .

امويان، خشونت و سنگدلي را به آنجا رساندند كه حتي به بانويي داغديده كه بر بالين شوهر شهيدش در كربلا حضور يافت رحم نكردند. آن بانوي كلبي از خيمه گاه اباعبداللَّه (ع) خارج شد و به سوي قتلگاه شوهرش رفت، خاك و خون از چهره اش زدود و گفت: بهشت بر تو گوارا باد، در اين اثنا شمر به رستم - غلام خويش - دستور داد گرزي بر سر آن بانو زد و سرش شكافت و در كنار شويش به شهادت رسيد. [8] .


پاورقي

[1] همان، ص‏442 - 441.

[2] الملهوف، ص‏172.

[3] همان، ص‏174 - 173.

[4] تاريخ طبري، ج‏5، ص‏394.

[5] همان، ص‏463 و 460.

[6] الغدير، علامه اميني، ج‏2، ص‏350، دار الکتب الاسلاميه، 1366. (دختران زياد پرده‏نشين بودند ولي دختر پيامبر بيابان‏گرد شد چون از اين خاندان کسي کشته مي‏شد دستي که به انتقام گشوده مي‏شد از ستم بسته مي‏گشت.)

[7] الملهوف، ص‏213.

[8] تاريخ طبري، ج‏5، ص‏438.