بازگشت

انسان اكنون زده و انسان منسجم


در اينجا مي خواهيم به بررسي اين نكته بپردازيم كه خصوصيات دو لشگري كه در كربلا مقابل هم صف كشيدند چيست؟ و اين خصوصصيات از كجا ريشه گرفته است؟ خصوصيات لشگر عمر سعد در يك طرف و لشگر اباعبدالله عليه السلام در طرف ديگر از كجا سرچشمه گرفته است؟ در يك طرف جبهه ي «سنت شناس» است و در طرف ديگر جبهه «اكنون زده» است، جبهه اي كه به اصطلاح بر حالاتشان «حالي خوش باش و به نظام فوق اين عالم نظر نكن» حاكم است و در طرف ديگر جبهه اي كه گرفتار حال و اكنون نيست، سنت هايي را كه در عالم مي بيند كه اصلا حال برايش جدي نيست، مظهري است زودگذر و ناپايدار. براي اينكه اصل بحث روشن شود، مقدمتا


عرض مي كنم كه ما دو نوع انسان داريم: اول انسانهايي كه گرفتار هوس خود هستند و عموما شخصيت پراكنده اي دارند، داراي يك شخصيت واحد جهت دار نيستند، آدمهاي هر دم به كاري هستند، هر هوسي به يك طرف آنها را مي كشاند كه شما كم و بيش با اين افراد روبرو بوده ايد، اينها آدم هاي «اكنون زده» هستند هر لحظه به صورتي هستند و بصيرت و خودآگاهي و توجه به جريان و سنن پشت حادثه ها در شخصيت آنان جايي ندارد، اين چيزي است كه من و شما بارها با آن روبرو شده ايم و نگران هستيم كه خود ما به اين صورت درنياييم. نوع دوم انسان هايي هستند كه وحدت شخصيت دارند، شخصيتشان جهت گيري و عزم دارد از طريق احديت حضرت حق به وحدانيت شخصيت رسيده اند. شما مي دانيد كه حضرت حق «احد» است يعني در مقابل عالم ماده كه كثرت است، او «احد» است، ذات احدي، وحدت محض است، انسان هاي متعالي به اندازه اي كه به حق نزديك شوند، برعكس انسان هاي هوس زده ي غير منسجم، انسانهاي منجسم و يك شخصيتي مي شوند، هيچ وقت اين انسان ها را نمي توان با هوس ها، تكان داد به قول مولوي:



مر سفيهان را ربايد هر هوا

زان كه نبودشان گراني قوا



بقاء و ثبات فقط از آن خداست، انسان هاي متعالي به اندازه اي كه به بقاء و ثبات حق نزديك هستند، باقي و ثابت است، اين انسان ها از طريق ارتباط با ذات احدي به يك مقام ثبات مي رسند، اينها عملا انسان هايي هستند كه يگانگي و انسجام شخصيت دارند و لذا بيشتر با سنن ثابت هستي به سر مي برند، از حادثه ها مي گذرند و به قاعده ها نظر دارند. اين دو نوع انسان است كه همواره ما با آنها روبرو بوده ايم و هميشه طالب آن هستيم كه از نوع دوم باشيم و هيچ وقت هوس هاي مختلف ما را به هر راهي كه مي خواهند نكشانند.