بازگشت

فرهنگ نيايش، فرهنگ اهل البيت


پس دوباره تكرار مي نمايم كه پيامبران براي رونق انسان و نجات انسان از پوچي ها آمده اند و نجات انسان از پوچي به عبوديت و نيايش است و اگر اسلام فقط در ظاهر بماند، و نيايش و عبوديت و انس با حق نماند، حسين عليه السلام كشته مي شود. بنابراين نهضت امام حسين عليه السلام مي گويد فكر فرهنگي به غير از فكر و فرهنگ


خلفاي سه گانه بايد شروع شود و گرنه محتوادارترين انسان يعني حسين عليه السلام بيخود پنداشته مي شود و در حد كشته شدن با او برخورد مي كنند، و بر همين اساس همه حرف ما اين است كه كربلا مبارزه با پوچي هاست. اين چه فرهنگي است كه در پيش از ظهر عاشورا در اوج حصار دشمن، تمام انرژي اش را براي ارتباط با خدا به كار مي گيرد؟ از صحبت هاي حضرت اباعبدالله عليه السلام در روز عاشورا غفلت نفرماييد زيرا كه در كربلا به خوبي پيداست كه فرهنگ كربلا فرهنگ نيايش و عبوديت است. راستي اين چه فرهنگي است كه انسانهايي در اوج محاصره مرگ حتمي هستند ولي آن چنان معرفت و محبت معشوق شان جان شان را فراگرفته كه انگار محاصره اي و مرگي در كار نيست. از اين حال و عالمي كه اصحاب امام در آن سير مي كردند ساده نگذريد، گاهي تصور آن هم براي ما قابل تحمل نيست. به آخرين جملات حضرت توجه فرماييد در حالي كه حضرت بر روي خاك افتاده است و ديگر طاقت برخاستن ندارد ولي مي بينيد نيايش مي كند و مي گويد كه خدايا تو را شكر، ما راضي به رضاي تو هستيم. اين حالات و حركات و نيايش ها را بايد در دل يك فرهنگ نظر كنيد، نه در يك حادثه اتفاقي.

در فرهنگ اسلام، دو فرهنگ واقع شد، يكي فرهنگي كه اسلام آن واقعي است و اسلامي است كه حسين عليه السلام دارد و داراي عبوديت است و ديگري فرهنگي كه اسلام آن ظاهري است، قالب دارد ولي عبوديت و قلب ندارد ونتيجه چنين اسلامي اين است كه حسين عليه السلام را مي كشد. و حسين عليه السلام آمده است تا پيام دهد كه اي تمام بشريت، حالا كه به اين نكته رسيديد كه كشتن حسين عليه السلام كار قبيحي است بدانيد كه فكر و فرهنگ اسلام بي نيايش، حسين عليه السلام را به قتل مي رساند. اسلام بي نيايش يعني اسلام منهاي فرهنگ اهل البيت. ما بايد تلاش كنيم تا بفهميم كه فرهنگ اهل البيت يعني چه؟ اگر به لطف خدا معني فرهنگ اهل البيت را فهميديم، بدانيد كه اسلام واقعي برايمان جلوه گر شده و ان شاءالله حجاب ها كم كم عقب مي رود و در واقعه كربلا است كه فرهنگ اهل البيت را خوب مي توان شناخت. اسلام منهاي فرهنگ اهل بيت، حتما حسين عليه السلام و اصحاب باوفايش را شهيد مي كند و برعكس


اسلام با حضور اين فرهنگ، در سخت ترين شرايط همچون حصار مرگبار دشمن و كشته شدن تمام ياران، شهادت زيباترين گزينه آن است! انگار نه انگار كه چيزي مي شود چون در اين فرهنگ نيايش و ارتباط با خدا وجود دارد، اين فرهنگ فرهنگ نجات از پوچي هاست. اين فرهنگ، فرهنگ نيايش است، اين جاست كه مي توان به خداي حسين عليه السلام نظر كرد و معني حسين عليه السلام را فهميد، معني حسين عليه السلام يعني معاشقه با خداوند، آن وقت متوجه مي شويم كه چرا پيامبر صلي الله عليه و اله مي فرمايد: «حسين مني و انا من حسين» يعني اسلام بدون حسين عليه السلام توخالي و پوچ است چرا كه اسلام بي نيايش و بي عبوديت پوچ و توخالي است، قالب بدون قلب است، اگر به تاريخ نظري داشته باشيد مي بينيد كه عبيدالله بن زياد با نقشه عميق و شيطاني خود مسلم بن عقيل را شناسايي مي كند، او غلامي داشت كه مأمور يافتن مسلم بود، يكي از ملاك هايي كه آن غلام مي داند اين است كه مي گويد: من مي دانستم كه شيعيان كثير الصلوة هستند: در مسجد گشتم ببينم چه كسي كثير الصلوة است و به اين وسيله مسلم را شناختم. آنها فرهنگ تشيع را شناخته اند! چرا كه شيعه به نيايش اش شيعه است، و به اين جهت است كه حضرت سجاد عليه السلام بعد از واقعه كربلا نمايش نيايش است، براي اينكه كربلا جز اين نيست، كربلا آمده است تا بگويد: اي مردم اگر نيايش نداريد، معني خلقت را گم كرده ايد، چون عبوديت نداريد. در عصر تاسوعا دستور حمله آمد، حضرت اباعبدالله عليه السلام به برادرشان حضرت ابوالفضل عليه السلام فرمودند از اينها، امشب را فرصت بگير، چون خدا مي داند كه ما نماز را دوست داريم مي خواهيم امشب را به نماز بگذرانيم. راوي مي گويد در آن شب از تمام خيمه ها صداي زمزمه هاي عاشقانه نيايش بلند شد همچون صداي زنبورهاي عسل در كندو در طول شب صداي نيايش آنها فضا را پر كرده بود، اين نيايش نيايش كربلايي است، نيايش خشك بي محتوا، اصلا نيايش نيست چون عبوديت نيست. تا اينجا روشن شد كه چرا «كربلا مبارزه با پوچي ها» است چون كربلا نشان مي دهد كه اي مردم اگر نيايش نباشد، معنويت بي معنا مي شود، حسين عليه السلام بي مقدار و كشته مي شود. در نهايت در آن جامعه اي كه حسين عليه السلام كشته مي شود شيطان به نتيجه مي رسد نه انبياء الهي، و چنين


جامعه اي حاصل كار شيطان مي شود.

و خداوند نيز براي به محتوا رساندن بشر، پيامبران را فرستاد، خلقت منهاي نيايش قلبي، خلقتي بي محتواست و عملا بشر به نتيجه اي كه بايد برسد، نرسيده است. دشمنان پيامبر در ابتدا با مقابله با اصل دين و سپس به اسم دين و با تحريف دين، به بي محتوا كردن بشر دست زدند.

به ابوسفيان دقت كنيد، او در ابتداء سعي كرد كه اسلام پيروز نشود، بعد كه به نتيجه نرسيد، مسلمان شد و اسلام اموي را روي كار آورد. اسلام اموي، اسلامي است كه بشر به وسيله آن به محتوا نمي رسد، محتوا چيست؟ محتوا يعني معاشقه با حضرت حق، معاشقه يعني حسين و كربلا، اگر خواستيم لذت نيايش با حق را اسحاس كنيم يقينا با كمك حسين عليه السلام مي توانيم و اگر خواستيم كه حسين عليه السلام را درست بشناسيم: بايد معاشقه با حق را محور حيات خود قرار بدهيم.

... لذا به بي محتوا كردن بشر دست زدند، بشر را مشغول دنيا كردند و از فضاي صفا و نيايش با حفظ صورت عبادات خارج نمودند، و لذا حسين عليه السلام در راستاي انحرافي كه در دين جدش به وجود آمده است، براي اصلاح آن به صحنه آمد، چون او مي فهميد محتوا يعني چه؟ و بي محتوايي و پوچي يعني چه؟

مگر همين حالا ما نمي توانيم بفهميم كه در دل كربلا، كربلا كجا و قالب كربلا كجاست؟ ما بايد ازكربلا ياد بگيريم كه در دل خلقت بشر كجا بي محتوا و كجا بامحتوا است؟ آري خلقتي كه به خدا وصل نشود بي محتوا است. و به همين ترتيب در دل اسلام، اسلامي كه انسان را به خدا وصل نكند و به معاشقه و نيايش نكشاند، اين اسلام اسلام حقيقي نيست، به همين ترتيب در دل شيعه، قالب شيعه بودن مشكلي را حل نمي كند، قالب شيعه بايد به رسم شيعه بامعنا شود، چرا كه رسم شيعه رسم معناست، معنا بايد محقق شود و تحقق آن به نيايش است، يعني اگر نماز شما، روزه ي شما و حج شما نيايش نشود كه اين مباحث و جلسات و عزاداري ها به درد نمي خورد


چون فرهنگ حسين به معناي واقعي احياء نشده است.

... و حسين خوب مي داند معني محتوا يعني چه و معناي پوچي يعني چه، هر چند اكثر مردم از اصل پوچي خود غافل بوده اند و توجه به كربلا از اين زاويه، يعني مبارزه با پوچي ها، يكي از زاويه هاي نگاه به كربلا است.