بازگشت

فرهنگ معاويه، پوچ كننده اي پنهان


السلام عليك يا اباعبدالله و علي الارواح التي حلت بفنائك، عليك مني سلام الله ابدا ما بقيت و بقي الليل و النهار و لا جعله الله آخر العهد مني لزيارتكم.

سلام بر حسين عليه السلام كه به وسعت همه انسان ها، در همه تاريخ، سخن هاي بزرگ را با عمل خود به صحنه آورد تا انسان ها در هيچ شرايطي سرگردان نمانند. انسان هاي قدسي متعالي، هميشه حركت شان وسيع تر از آن است كه ساير انسان ها فقط با روبرو شدن با آن حركات، مسئله برايشان روشن شود، همچون قرآن، كه اگر فقط به ظاهرش بسنده كنيد به آن ظلم كرده ايد، مثلا قرآن مي فرمايد «يدالله فوق ايديهم» حالا اگر كسي تصورش اين باشد كه خدا يك دست دارد كه آن دست بالاتر از بقيه دست ها است، اين تصور، ظلم به قرآن است. در مورد ائمه معصوم «سلام الله عليهم» هم، همين طور است، حركاتشان داراي باطن است. خداوند به ما دستور داده است كه بايد در قرآن تدبر كنيد، تدبر يعني اينكه در وراي اين ظاهر، باطني وجود دارد كه بايد به آن باطن نظر كنيد، در مورد ائمه معصومين هم اگر فقط به ظاهر حركات و رفتار و گفتار آنها بسنده كنيم، ظلم بزرگي نسبت به آنها است.


بر همين اساس دو نكته را عرض مي كنم، اول اينكه وسعت و عمق بعضي از حركات معصومين «سلام الله عليهم» در طول زمان آشكار مي شود. خود ائمه اين را مي دانند كه دارند براي همه ي بشريت كار مي كنند نه فقط براي مردم همان زمان. يعني خود را در وسعت بشريت به صحنه مي آورند، و همه بشريت بايد حركات آنها را در زمان خودشان بيابند و ائمه هم به همين اميد، حركاتشان را در زمان خاصي شروع مي كنند ولي براي همه ي تاريخ. شما مي دانيد كه بعضي ها پس از گذشت سالها از مرگ يا شهادتشان تازه زاييده مي شوند. «اي بسا عالم كه بعد از مرگ زاد» و حسين عليه السلام مي داند كه در آينده هاي بسيار دور، مردم به شدت به مشكل مي افتند و لذا كربلا را در سال 61 هجري شروع مي كند ولي بلوغ كربلا در آن آينده هاي بعد از كربلا است در رفع آن مشكلات بزرگ. نمونه ي كوچكي از آن را شما در طول انقلاب اسلامي و جنگ تحميلي ديديد، از نظر دشمن، روي اين جنگ همه فكري شده بود، جز اينكه فكر كنند كه ما پيروز مي شويم! آنها نقشه اينكه چگونه شكست را به ما تحميل كنند، در دستگاه هاي مختلف كشيده بودند، خانم تاچر يك جور نظر داشت، ژيسكاردستن رئيس جمهور فرانسه يك جور نظر داشت، رئيس جمهور آمريكا - كه در آن زمان كارتر بود - يك جور نظر داشت، همه بحث ها بر سر اين بود كه چگونه شكست را به ايران تحميل كنند و نظام ايران را تغيير دهند! ولي آنچه كه اينها نمي فهميدند اين بود كه يك حسيني، در سال 61 هجري قمري پايه يك فكر و فرهنگي را بنا نهاد كه برخلاف تمام نقشه هاي اينها، ايران را پيروز مي كند. حسين عليه السلام ماوراي قرن بيستم، براي ملت هائي كه حسيني اند، حرف دارد و جهت نجات را مي نماياند لذا به اين نكته بايد دقت كرد كه نهضت حسيني، نهضتي است فوق سال 61 هجري.

نكته دوم اين كه حركات ائمه عليهم السلام به فرموده خودشان باطن دارد و باطنش هم باطن دارد. مگر مي شود حركات ائمه را بدون تحليل و تعمق ديد و از آنها گذشت؟ آيا اين ظلم به امام معصوم نيست؟ همان طور كه تدبر نكردن در ايات قرآن، ظلم به قرآن است همان گونه تدبر و تحليل نكردن حركات معصومين، ظلم به


معصومين است. پس بدانيد كه امام عليه السلام براي همه زمان هاست و بسياري از حركات شان در زمان هاي آينده جلوه گر و روشن خواهد شد و امام خود اين را مي داند و بر همين اساس حركت مي كند، و اگر حركات و گفتار ائمه بدون تحليل و تفسير ماند در زمان گذشته متوقف مي شود. و تأكيد من اين است كه عزيزان به جد روي اين قسمت دقت بيشتري كنند، يعني نمي شود همين طور يك كلمه و جمله اي يا حركتي از امام ببينيم و بگوييم، «همين است» نه آقا بايد بگويم «چرا؟». تلاش كنيم تا فلسفه ي حركت، رفتار و گفتار امام را بفهميم شما وقتي آيه ي شريفه ي «ي دالله فوق ايديهم» - دست خدا فوق دستهاست - را مي خوانيد با آيه «ليس كمثله شي» - خدا شبيه چيزي نيست - تفسير مي كنيد كه منظور از «دست» در آيه ي اول اين «دست» عادي نيست. در مورد امام معصوم نيز چنين است، امام قرآن مجسم است، بايد حوصله داشت و جمله هاي امام را تك تك تحليل نمود، به تعبير اساتيد بزرگ «كربلاي بي تحليل، اصلا كربلا نيست» و يا به عبارتي كربلايي كه در آن نگرديم و به باطن سخنان و حركات امام نرسيم، اين كربلا نيست، و به اعتبار همين دو نكته است كه بحمدلله همه شيعيان براي حضرت اباعبدالله عليه السلام يك ارزش فوق العاده قائل هستند. و با زبان دل مي گويند اي حسين عليه السلام تو آمده اي در اين نيم روز عاشورا چه چيزي را به ما نشان دهي؟ باطن قضيه چيست؟ من و شما بايد تلاش كنيم و بگرديم و پيدا كنيم، آنچه كه مي دانيم اين است كه حقيقتي در باطن اين حركات هست.

اين جمله را شما زياد شنيده ايد كه پيامبر صلي الله عليه و آله درمورد امام حسين عليه السلام مي فرمايد: «ان الله قد شاء ان يراك قتيلا» (اي حسين! خدا مي خواهد كه تو را كشته ببيند) اين جمله را يك انسان معصوم مي فرمايد و امام حسين عليه السلام هم زواياي اين جمله را به خوبي مي فهمد، اگر ما روي اين جمله تحليل نگذاريم، درست به آنچه كه ضد خواسته امام حسين عليه السلام است مي رسيم و مي گوييم كه خوب، پس خود خدا خواسته است تا حسين عليه السلام را كشته ببيند و او هم دارد مي رود تا كشته شود و خودش را در معركه جنگ مي اندازد تا شمر سر از بدنش جدا كند، پس در نتيجه اتفاقي نيفتاد، و ما وظيفه اي نداريم! اما يك موقع است كه روي اين جمله تحليل مي گذاريم


و آن را به كمك بقيه دين تفسير مي كنيم. مگر خدا نمي خواهد ما بنده او باشيم و ما را بنده ببيند؟ پس خدا دوست دارد ما بندگي كنيم، دوست دارد تا با اختيار و انتخاب خودمان بندگي را به اوج برسانيم، حالا مگر شهادت اوج بندگي نيست پس اي خدا، من كه مي خواهم تمام وجودم را در اختيار تو بگذارم بدن و اسم و رسم و خانواده ام را هم مي خواهم در اختيار تو بگذارم. حالا معصوم - پيامبر صلي الله عليه و آله - مي گويد كه اي حسين عليه السلام خدا مي خواهد تو را كشته ببيند، اين همان معني بزرگي است كه خدا از ما مي خواهد، حالا امام حسين عليه السلام امام بنده ها است يعني امام بندگي بنده هاست و عالي ترين نحوه بندگي شهادت است، چون تا وقتي كه كسي شهيد نشود، صداقتش در صحنه نمي آيد، كي صداقت من و شما روشن مي شود؟ آن موقعي كه بين مرگ و حيات مانده باشيم و در راه خدا مرگ را انتخاب كنيم، اين ثابت كردن صداقت است. پس حسين عليه السلام اين نكته را خوب متوجه مي شود كه خدا مي خواهد بهترين نحوه بندگي را كه شهادت است از حسين ببيند. حالا آيا حسين عليه السلام تلاش مي كند تا به بهترين نحوه وظيفه اش را انجام دهد! يا اينكه خير، يك اراده جبري است كه خدا ميخواهد امام حسين عليه السلام كشته شود و تلاش براي كشته نشدن هم فايده اي ندارد!

ملاحظه كنيد كه اگر روي يك روايت تأمل نكنيم و تحليل درستي نداشته باشيم واقعا مخدر است و اگر درست دقت كنيم چقدر نور در آن خواهيم ديد و ما از طريق حسين عليه السلام ياد گرفتيم كه اگر بخواهيم شهادت حقيقي داشته باشيم، يك الگوي كامل به نام امام حسين عليه السلام داريم.

هيچ كس نيست كه در برخي از قسمت هاي زندگانيش به اين نتيجه نرسد كه بايد براي نجات خود و جامعه اش شهيد شود، اين موضوع فقط مخصوص مسلمان ها نيست، ماركسيست ها هم مي گويند گاهي بايد براي وطن فدا شد. البته با فكر ماركسيستي شهيد شدن، نتيجه اش هم به همان اندازه است يعني فداي چيزي مي شوند كه پس از مدتي از بين مي رود، گورباچفي آمد، پروستوريكا را مطرح كرد، نتيجه اش چه شد؟ حضور اين همه مردم براي ماركسيسم لنينسيم در نهضت بلشويكها در سال 1917 چه نتيجه اي دربرداشت؟ ولي نگاهي به مفاهيم ديني


خودمان بيندازيم، در زيارت وارث مي خوانيم كه اي حسين عليه السلام تو نتيجه همه پيامبران از آدم تا خاتم صلي الله عليه و اله مي باشي يعني اين مسير ماندني است، ولي در ماركسيسم چنين سيري نداريم. پس امام شهدا به ما ياد مي دهد آن وقتي كه بايد شهيد شويد، ماركسيستي شهيد نشويد كه نتيجه اش پوچي است. «البته نكات ذكر شده به عنوان مثال بود.»

هدف اين بود كه بفهميم اگر بدون باطن و عمق از جملات ائمه بگذريم، اين خطرناك خواهد بود، پس اين روايت مي گويد كه حسين عليه السلام امام شهادت است و اگر شهادتي در جهت شهادت حضرت اباعبدالله عليه السلام نباشد، شهادت نيست و اينكه خدا مي فرمايد من مي خواهم حسين را شهيد ببينم يعني اينكه همه بشريت نياز دارند كه در بعضي از قسمت هاي زندگي شان كار بزرگي به نام شهادت انجام دهند و حسين علي السلام بايد امام شان باشد.

اين مقدمات براي اين بود كه بفهميم شهادت اباعبدالله عليه السلام چه نوع شهادتي است. زحمت دارد تا شهادت اباعبدالله را بفهميم، از خدا بايد كمك خواست. شهادت حضرت با ساير شهادت ها خيلي تفاوت دارد، همان طور كه نماز من و شما با نماز معصومين «سلام الله عليهم» بسيار تفاوت دارد. حال بايد براي رسيدن به آن نماز تلاش كنيم يا رهايش سازيم؟ بايد تلاش كنيم، يعني نه خودخواه باشيم نه مأيوس، تلاش كنيم تا به آن مقام نزديك شويم. غير ممكن است من و شما شهادت حضرت اباعبدالله عليه السلام را بفهميم، همان طور كه غير ممكن است نماز پيغمبر و ائمه «سلام الله عليهم» را بفهميم، اما آيا نزديك هم نشويم؟ خير، اين جلسات را براي همين ميگذارند، خودشان كمك كرده اند و به ما دستور داده اند كه تلاش كنيد بفهميد و ما هم به همين اميد تلاش مي كنيم، چرا كه مي دانيم:



گوهري در ميان اين سنگ است

يوسفي در ميان اين چاه است



پس اين كوه قرص خورشيد است

زير اين ابر زهره و ماه است



كم كم اين ابرها كنار مي رود و كمي از ماه را خواهيم ديد، اين بهتر از اين است كه اصلا چشمان خود را ببنديم و يك عزاداري بدون سير در جهت نزديكي به


مقام امام حسين عليه السلام داشته باشيم.