بازگشت

كشتن بي تهديد


فرهنگ معاويه اي تمام اصول جامعه ديني را درهم مي ريزد و مي خشكاند و در عين حال كار خود را در ظاهري از انسان دوستي مي آرايد و انسانيت را متلاشي مي كند. بدون اينكه آب از آب تكان بخورد نظم هاي اصيل انساني را از بين مي برد، بدون اينكه كسي متوجه شود بر سرش آمده، مگر آن


كس كه مي تواند بين حق و باطل تمييز دهد و دغدغه حق بودن كارها را دارد و چنين كسي از همه مخالفان فرهنگ معاويه اي خطرناك تر است بدون آن كه انسان شروري باشد و بخواهد تخريب مادي به بار آورد و به همين جهت در چنين فرهنگي همه جانيان پذيرفته مي شوند تا به زندگي پوچ خود ادامه دهند، مگر انساني كه بين حق و باطل تمييز مي دهد و باطل و پوچي را مي شناسد.

در زمان معاويه تقريبا كسي از مسلمانان نفهميد كه معاويه دارد دينش را از او مي گيرد، مي گفتند معاويه، حجر بن عدي را مي كشد، اشكالي ندارد چرا كه حجر كمي تند و خشن است. آن ها نيامدند بررسي كنند كه با اين كارهاي معاويه چه بلايي بر سر مردم مي آيد، اين را نفهميدند. مي گفتند معاويه مي خواهد كشور را اداره كند و اجازه هم مي دهد ما مسلماني كنيم، حال اگر حجر را هم كشت، چيز خاصي به وجود نيامده است و با كشتن يك انسان كه خطر بزرگي به وجود نمي آيد. خدا كند ما اين موضوع را خوب متوجه شويم كه فرهنگ معاويه اي، فرهنگ ضد اسلام ولي در اسلام و براي مقابله با اسلام جهاني و ابدي بوده است، در دل اسلامي كه بناست بشر را تا آخرالزمان تغذيه كند فرهنگ معاويه اي آن چنان جا پيدا كرده است كه اسلام مي رود بدون اينكه افراد بفهمند، چرا كه فهميدن آن يك شعور و دقت بيشتري مي خواهد. اول بايد روشن شود عمق فاجعه از كجاست و چرا در متن اسلام چنين رخنه اي ايجاد مي شود؟ به عنوان مثال به تاريخ دوره معاصر نگاه كنيم، رضاخان براي ما، واقعا خطري نداشت، فقط ملت ما را كوبيد و كشت ولي معاويه كه رضاخان نيست، رضاخان از روزي كه بر سر كار آمده بود، همه مي دانستند كه او يك وابسته انگليسي و يك قلدر مزدور است، ديديد كه نتيجه هم نگرفت، و به قول يكي از دانشمندان علت اينكه در آن فضاي غرب زده زنان ايراني بيشتر با چادر به سر كردن مأنوس شدند اين بود كه رضاخان - مأمور دشمن - آمده بود تا چادر را بردارد و مردم ايران فهميدند كه چادر به سر كردن اصالتي دارد كه دشمن نمي خواهد اين برايشان باقي بماند. عمق فاجعه در فرهنگ معاويه اي اينجاست كه معاويه نمي گذارد


خودخواهي تو تهديد بشود تا خطر را حسي كني و به مقابله برخيزي - يعني تا انسان خودخواهي اش از بين نرود و جاي آن را حق خواهي نگيرد معاويه را به عنوان خطر نمي شناسد چون فرهنگ معاويه با امنيت دادن به خودخواهي هاي انسان ها جاي خود را بازمي كند و جز امام معصوم عليه السلام چه كسي خودخواه نيست؟