بازگشت

آفات ادامه هبوط بر زمين


در زندگي صحيح زميني اصل در ارزش نهادن به مقدسات است و اينكه نگذاريم چيزهايي كه به واقع و در حقيقت مقدس اند از جايگاه اصلي خود كاهش يابند و گرنه زمين كه روبروي ماست چيزي نيست كه مورد بي حرمتي قرار گيرد، آنچه فوق زمين است ممكن است در زندگي زميني مورد غفلت قرار گيرد. هر كس با مقدسات حقيقي، عميقا دلبري نكند، هبوط خود را ادامه داده است. مگر اين نيز قصه


ما نيست كه «قلنا اهبطوا منها جميعا» - بقره / 38 - اي آدمها، همه شما زميني شديد، هبوط كرديد حالا اگر در زمين به آسمان فكر نكنيم هبوطمان را ادامه داده ايم، حالا آيا ما را روي زمين آورده اند كه ثابت كنيم زميني نيستيم آسماني هستيم يا اينكه گفته اند اصلا زمين، منزلگاه ابدي شماست؟ اگر منزلگاه ابدي ما زمين است كه نامش هبوط نيست، هبوط يعني پايين آمدن از جايگاه اصلي. پس اگر انسان به مقدسات فكر نكند، معني و فلسفه زميني بودنش را در مدتي معين از دست داده است. پس هر انساني كه به امور مقدس دل نسپارد، بي راهه مي رود و كربلا خصوصا در نشان دادن اين واقعيت، بسيار موفق بوده است، كربلا روشن كرد كه وقتي جامعه اي مقدسات را از دست داد بي دليل ترين انسانها مي شود و پست ترين كارها از او سر مي زند. به اين نكته فكر كنيد كه آيا مي شود روي زمين باشيم و فقط به زمين فكر كنيم؟ اين كه هبوط است، زمين كه خودش در معرض نگاه ما هست، در زمين بودن و به غيب برين فكر كردن، معني زميني بودن ما است، يعني ما آمده ايم روي زمين براي همين و گرنه ما گرفتار زمين شده ايم، پس بايد در زمين مقدسات اصل باشد. اين برهان قرآني ما است، يعني ما از قرآن اين نكته را مي فهميم، اگر انسان به مقدسات فكر نكند و مقدسات را نشناسد و مقدسين را به خاطر قداستشان محترم نشمارد، بي معنا زندگي كرده است، نتيجه اين كه، كار ما بايد اين باشد كه مقدسان را بشناسيم و شديدا حرمت آن را نگه داريم و نگذاريم كه مورد غفلت و بي حرمتي قرار بگيرند، به عنوان مثال همه شما مي دانيد كه قرآن مقدس است ولي اگر قرآن را طوري بفهميد كه پايين باشد، اينجاست كه حسين كشي يعني مقدس كشي شروع مي شود، دوباره دقت كنيد، اين قرآن يك كتاب مثنوي مولوي كه نيست - كه تازه ارزش اين مثنوي هم به قرآن است - اگر ديديد يك كسي اين قرآن را كه يك حقيقت مقدس است طوري تفسير مي كند كه عظمت آن فرومي نشيند، بدانيد كه او دارد مقدس كشي مي كند، يك موقع است كه او مي گويد: من همين قدر مي فهم، ولي قرآن بالاتر از فهم من است، علماء حقيقي اين گونه بوده اند و تلاش مي كرده اند كه از اين حقيقت مقدس متعالي چيزي بگيرند، اين اسمش قرائتي نيست كه نفي قرائتي ديگر را بكند، ولي شما مي بينيد كه


گاهي در جامعه تلاش مي شود كه برداشتي از قرآن بشود كه به شدت اين حقيقت مقدس فرو كاسته شود، حد قرن را همين عالم محسوس گرفتن پايه همان مقدس كشي است، يعني شما بدانيد كه من و شما بايد شاگرد علامه طباطبايي «رحمة الله عليه» باشيم كه تمام تلاشش اين است كه يك ذره از عظمت متعالي قرآن را نشان بدهد و بعد هم اشاره كند كه عظمت قرآن از اين كه گفتم خيلي بالاتر است، اين همان شناخت مقدسات و حفظ حريم آنهاست، به حسين عليه السلام در كربلا نگاه كنيد، اگر كسي آمد كربلا را طوري معنا كرد كه به شدت فرو كاسته شد، اين همان مقدس كشي است. يا قبول داريد كه امام حسين عليه السلام امام است و امام يعني حقيقت عاليه اي كه با حقايق عالم قدس ارتباط دارد. و تعبيرات متعددي كه در فرمايش خود ائمه و قرآن در اين خصوص داريم، همچنان كه قران مي گويد مقام امامت ابراهيم عليه السلام پس از طي منازلي مختلف به او رسيد و در رابطه با مقام اول مي فرمايد: «و جعلناهم ائمة يهدون بامرنا» - انبياء / 73 - آنان را امام قرار داديم و آن ها از موضع و مقام «امر» ما - كه مقام «كن فيكون» است - انسانها را هدايت مي كنند و اينكه مي فرمايد مقام امامان طوري است كه فعلشان، فعل خداست. يا اينكه نه فقط قبول داريد كه ائمه آدم هاي خوبي هستند. اگر گفتيد حسين آدم خوبي است، بدانيد كه پايه يك فرهنگي را گذاشتيد كه نهايتش به حسين كشي ختم مي شود. حرمت مقدسان بايد به شدت حفظ شود و، البته فرق مقدسان و مقدسات با خرافات اين است كه خرافات مباني استدلالي و عقلي ندارد و تقدس شان دروغين است، در صورتي كه مقدسان واقعي، مباني استدلالي و عقلي دارند، بحث ما روي مقدسان واقعي است، نه مقدسان غير واقعي. البته چون انسان فطرتان براي مقدسان حرمت قائل است، ممكن است مصداقهاي واقعي را گم كند و خرافي بشود، ولي چون به انسانها عقل داده اند، بايد تلاش كند تا اين مسئله را براي خود روشن كند.