بازگشت

رهايي از قدرت عنان گسيخته


بحثي را كه مي خواهيم در اين جلسه مطرح نماييم اشاره به اين موضوع دارد كه بشر با چه فكر و فرهنگي مي تواند از قدرت عنان گسيخته حاكمان رهايي پيدا كند.

اصولا همه شما قبول داريد كه جامعه حاكم مي خواهد و حاكم هم قدرت ميخواهد، نه مي شود جامعه را بي حاكم گذاشت و نه از ترس اينكه اگر حاكم قدرت پيدا كرد ممكن است ديكتاتوري كند، مي توانيم بگوييم كه حاكم قدرت نداشته باشد، كه در اين صورت در واقع جامعه را بي حاكم گذاشته ايم؛ پس قدرت لازمه هر حاكميتي است و اجتماع هم حتما نياز به حاكميت دارد. مشكل جوامع از اول تا كنون قدرت عنان گسيخته بوده است، يعني حاكمي بر سر كار مي آمده است كه در ابتداء خيلي متواضع بوده ولي وقتي پايه هاي قدرتش محكم مي شده عنان گسيخته مي شده است،


اين بلايي است كه عموما بر سر جوامع انساني آمده اما راه نجات چيست؟ اگر در جواب بگوييم كه هيچ وقت حاكميت نمي خواهيم، در اين صورت همه عنان گسيخته مي شوند و قانون جنگل حاكم مي شود يا ممكن است بگوييم هيچ راه درماني وجود ندارد. يعني حالا كه از داشتن حاكم گريزي نيست، و حاكم هم قدرت عنان گسيخته دارد، پس ما هم ذليلانه محكوم به سرنوشت اضمحلال در مقابل قدرت هاي حاكم هستيم. ولي دين الهي راه ديگري را به ما معرفي مي كند. كربلا كه متمم و مكمل دين است. براي اين به وجود آمده است كه هر چيزي را در جاي خود قرار دهد، كربلا به ما آموزش مي دهد كه اگر مردم از مرزها و ديواره هاي مرگ بگذرند، پوچي حاكمان در عنان گسيختگي شان روشن مي شود و لذا حاكميت براي ملتي كه از مرزهاي ترس بگذرند، حاكميت عنان گسيخته نيست ولي حاكميت هست.

اين كه مي گويند شيعه، حكومت نهايي زمين را به عهده مي گيرد، شما از همين الان مي توانيد تلألؤهايش را مشاهده كنيد، چه ما باشيم و چه نباشيم تئوري آينده ي جهان تئوري حذف قدرت هاي عنان گسيخته است. هم اكنون به دموكراسي حاكم بر جهان نظري بيندازيد، هنوز پانصد سال از عمر دموكراسي نگذاشته است ولي مي بينيد كه چگونه در مهد دموكراسي، يأس از دموكراسي، جهان غرب را فراگرفته است. امروزه دانشمندان غرب به دموكراسي، بي وفا و بي اعتماد شده اند، مي گويند دموكراسي را با تمام وجود محقق كرديم و تمام ساز و برگ هاي آن را در نظام اجتماعي مان محقق نموديم و تمام عوامل دموكراسي را فراهم كرديم و مردم را به رأي دادن تشويق كرديم، اما نتيجه عكس شد. حرف اينها اين است كه ما گفتيم حالا كه شاهد عنان گسيخته، هوس خودشان را حاكم مي كنند، ما رأي مردم را اصل مي گيريم تا مقابل ديكتاتوي حاكمان بايستيم!! اما امروز حرفشان چيست؟ مي گويند ما امروز به اسم دموكراسي با هوس هاي سرگرداني در اختيار اربابان تبليغات و تراست هاي رسانه اي روبرو شده ايم! و راستي مگر دموكراسي امروز جهان غير اين است؟ بحث بر سر اين نيست كه مردم حقوقي دارند و بايد به آن حقوق وفادار بوده بلكه بحث اين است كه آنچه در مهد دموكراسي واقع شد، نتيجه عكس داد. پس


متوجه باشيد كه آينده ي جهان، آينده ي حفظ اين دموكراسي براي زمينيان نيست. به طور كلي آيا اين آرمان در دموكراسي بود كه اگر مردم عاقل فهميده رأي بدهند، رأي اينها بهترين نظر است؟ اين طرح در مجموع و به ظاهر حرف قابل قبولي است، ولي از خودشان نپرسيدند نفس اماره را چگونه در اين طرح كنترل كرده اند و راستي اگر أي مردم عاقل فهميده مطرح است كه اين همان اريستوكراسي اصلي است كه قبلا بود ولي خراب شد؛ قبلا اساس حكومت ها اين بود كه مي گفتند متفكران جامعه گرد هم جمع شوند و تكليف جامعه را تعيين كنند، اين روش خوبي بود ولي در نهايت چگونه شد؟ اشراف و سرمايه دارها و ملاك ها جاي متفكرين نشستند و اريستوكراسي يعني اشرافي گري به وجود آمد، بعد گفتند حالا كه اين طرح جواب نداد، پس همه مردم رأي بدهند و مي بينيد كه نتيجه چه شد. يكي از آقايان تحقيق كرده بود كه ريگان رئيس جمهور امريكا چهار ميليون دلار به فيلم بردار صحنه مناظره بين خود و رقيبش داد و در نتيجه بر رقيبش پيروز شد، به اين صورت كه در فيلم به كمك نور و زاويه تصويربرداري، ريگاني كه چندين سال از رقيبش پيرتر و واخورده تر بود، جوان تر و بانشاطتر نشان داده شد. امروز در دنيا مبناي رأي مردم همين طور است و شايد شما در كشور خودمان آن جايي كه ملاك هاي ديني ضعيف شود نمونه هايي از اين نوع سراغ داشته باشيد. دموكراسي در تئوري به ظاهر بد نيست، اما در عمل وقتي انسان در تربيت ديني قرار نگيرد و نفس اماره كنترل نشود همين است كه مي بينيد و انديشه براي مردم مي سازند تا بر اساس نظر ارباب تبليغات رأي بدهند، چون مردم در وهم اند و از مرز ترس از مرگ نگذشته اند؛ تأكيد من اين است كه جامعه بايد به جايي برسد كه از مرزهاي ترس از مرگ بگذرد تا سرنوشتش به دست خودش باشد. نظام بشري حكومت مي خواهد و اگر حكومت عنان گسيخته باشد مردم پوچ و بي خود مي شوند، حتي اگر اريستوكراسي به معني اصلي يا دموكراسي به معني آرماني اش باشد. مگر امروز مردم دنيا گرفتار «پوچي» نيستند؟ بشريت از پوچي بدش مي آيد و لي حاكميت عنان گسيخته به گونه اي است كه پوچي مي آورد، اگر حاكميت هم نباشد همه عنان گسيخته مي شوند، بنابراين ما در آينده


حاكميتي مي خواهيم كه عنان گسيخته نباشد و جهان متعلق به حسين عليه السلام است، چون بقيه طرح ها با همه ظاهر فريبي اش امتحان شده است.