بازگشت

راه تحقق حاكميت ديني در آينده تاريخ


السلام عليك يا اباعبدالله و علي الارواح التي حلت بفنائك، عليك مني سلام الله ابدا ما بقيت و بقي الليل و النهار و لا جعله الله آخر العهد مني لزيارتكم.

مقام امام همچون قرآن داراي ظاهر و باطن مي باشد و به فرمايش پيامبر خدا صلي الله عليه و اله و سلم قران داراي هفتصد بطن است و هر كس از ظاهر سير كرد، در هر مرحله اي با بطني از قرآن روبرو خواهده شد به طوري كه نه ظاهر را حذف مي كند و نه به ظاهر بسنده مي كند، و از آن جايي كه ظاهر قرآن حكايت از باطني دارد و اين باطن ادامه دارد، هر چه با ظاهر انس داشته باشيم ولي در ظاهر متوقف نشويم، به حقايق عاليه مي رسيم. اگر يقين داشته باشيم كه قلب امام، مقام قرآن است و همان است كه فرمود با مقام غيبي قرآن تماس ندارند مگر مطهرون «لا يمسه الا المطهرون» - واقعه / 79 -

و قلب امام هم باطن و هم ظاهر دارد و حركات امام ظاهر آن باطن است، و نه بايد ظاهر را به اسم باطن رها كرد و نه بايد ظاهر را گرفت و از باطن و باطن و همين طور تا هفتصد بطن محروم شد، آنگاه يقين پيدا مي كنيم كه به كربلا بايد به شدت با يك آمادگي عميقي، توجه و نظر كرد.


مهم آن است كه بدانيم كربلا چه درجاتي دارد، آنگاه هر كس به اندازه اي كه آمادگي رسيدن به عمق اين سرّ الله را داشته باشد، با اسراري از عالم وجود آشنا مي شود. اين كه مي بينيد كربلا براي هر كس به يك اندازه پيام ندارد براي اين است كه كربلا يك پديده محدود اعتباري نيست، جنگ چالدران نيست، اصلا جنگ نيست، يك مأموريت است براي اينكه حضرت حق جل جلاله از طريق حسين عليه السلام دين خود را در همه ابعاد به بشريت نشان دهد. اگر در قرآن فرموده است كه بدون ولايت، دين «تمام» است ولي «كامل» نيست، «اتممت عليكم نعمتي» هست ولي بدون ولايت «اكملت» نيست براي آن است كه ولايت، يك ظهور متعالي در كربلا دارد كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله از قبل خبر داده بودند، آنجا كه فرمودند «حسين مني و انا من حسين»، يعني من به عنوان رسول خدا و كسي كه داراي رسالت است با حسين معنا مي شوم و حسين و كربلا هم با من معنا مي شوند، يعني كربلا در كنار رسالت و رسالت در كنار كربلا يك جامعيت متعالي است تا انسان به آن نوري كه بايد وصل شود، وصل گردد.

وقتي به اين نكته پي برديم كه كربلا سرّ الله است و خودمان را به طرف آن باطني كشيديم كه ظاهر از آن حكايت دارد، آرام آرام به لطف خدا هر زمان چهره اي و بطني براي ما روشن مي شود؛ به همين دليل است كه كربلاي بدون تحليل فقط يك جنگ است، كربلاي بدون تحليل مثل قرآن بدون تفسير است و قرآن بدون تفسير يعني فقط لفظ، كسي كه خودش را به اسرار كربلا نكشاند مثل كسي است كه قرآن را بدون تفسير مي خواند و ظاهر الفاظ قرآن هم كه چيزي به انسان نمي دهد. يك فردي كه سواد عربي دارد ولي بناي سلوك و تزكيه ندارد و طالب سير غيبي نيست، هر چند كه آيات قرآن را بخواند هدايت و رحمت و بركت به دست نخواهد آورد. كسي كه طالب سير غيبي است و از قرآن هدايت مي گيرد و آرام آرام هم باطن آن برايش روشن مي شود، كربلا هم آرام آرام حقيقتش را به او مي نماياند، قرآن تفسير مي خواهد و پس از آن تأويل مي خواهد و بعد هم يك دل، دگر هيچ، دقيقا كربلا هم همين طور است، كربلاي بي تحليل كربلا نيست.


حضرت اباعبدالله عليه السلام و ائمه هدي - سلام الله عليهم - همه اصرار و تأكيدشان بر اين است كه ما از كربلا اسراري بيابيم تا براي ابد هدايت شويم و بنابراين همه عزيزان بايد براي سير در كربلا و كشف سرّ آن آماده شوند و غير ممكن است كه در كربلا در حد وسعت وجود ما اسرارش را براي ما نگشايد. در خصوص كربلا ذكر دو نكته ضروري است: اولا: كربلا سرّ و بطن طولي دارد، يعني هر كس به اندازه رشد و تعالي اش با يك مرتبه از كربلا روبرو مي شود و ثانيا: كربلا كمالات عرضي دارد، يعني در يك موضع، يك جور تغذيه ات مي كند و در موضع ديگر، به صورت ديگر تغذيه ات مي كند. اگر ميخواهي جامعه را اصلاح كني، فقط با كربلا مي تواني، اگر مي خواهي قلبت را تغذيه كني، فقط با كربلا مي تواني، اگر مي خواهي تعليم و تربيت ياد بگيري، فقط با كربلا مي تواني، يعني كربلا هم عرض عريضي دارد كه در هر مرتبه اي در همه استعدادها و زمينه هاي طلب كمال و حقايق با تو روبرو مي شود و هم يك طولي دارد كه از اين رهگذر جان چو ديگر شد، جهان ديگر شود و هر چه متعالي شديد و عظمت اباعبدالله عليه السلام براي شما روشن شد. آنگاه به وادي حيرت قدم خواهيد نهاد. ان شاء الله.