بازگشت

حركت حسين ماوراء تحليلها


اگر شما با يك فكر روشنفكري صرفا مادي و با تحليل سياسي، تاريخي و اجتماعي نگاه كنيد، مي گوييد كوفي ها امام حسين عليه السلام را فريب دادند. بچه هاي


دبستان سياست هم مي دانستند كه حركت به سوي عراق و كوفه مساوي است با كشته شدن، روي حساب دو دو تا چهار تا، شكست قطعي است، يا بايد بگويي عجب كوفي هاي نامردي! يا در فلسفه حركت امام بيشتر دقت كني و بگويي عجب حسيني كه همه را به نمايش كشيد، حتي فكر كوفي گري را! عجب صحنه اي در كربلا به نمايش درآمد! نمايش آدميت! شيطان شش هزار سال عبادت كرد ولي قرآن مي گويد «كان من الكافرين» او از اول كافر بود ولي كفرش پيدا نبود. چه كسي كفر شيطان را آشكار كرد؟ آدم عليه السلام اسماء الهي را نشان داد و شيطان سجده نكرد و كفرش پيدا شد، حسين عليه السلام حقيقت آدميت است، او آدم آدم است. حسين عليه السلام كوفي ها را نشان داد، يزيد را نشان داد، مقدسان دور از اهل بيت را نشان داد و اهل بيت را نيز نشان داد. پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرصت نشان دادن همه ي عظمت اسلام را نداشتند، هر چند بنياد آن را نهادند از اين رو فرمودند «حسين مني و انا من حسين» يعني حسين عليه السلام پاره اي از من است، يعني پاره اي از شريعتم. پس در يك كلمه بايد سخت در فلسفه حركت امام فرورويم تا از كمك اماممان و هدايت او محروم نمانيم و حركت امام، غذايي تازه براي هر روز ما باشد.