بازگشت

عبرت را


عبرت را! عبرت را! سر حسين عليه السلام را نزد عبيدالله آوردند، سر عبيدالله را نزد مختار، سر مختار را نزد مصعب، سر مصعب را پيش روي عبدالملك نهادند و ده سال چنين گذشت، و اين گوشه اي بود از آنچه حسين عليه السلام درباره كوفيان خبر داد. امنيت از كوفه و بصره بلكه از سراسر عراق رخت بربست، هيچكس از هيچكس راضي نبود، همه دشمن هم بودند، هم مردم نسبت به مردم، و هم حاكمان نسبت به مردم، و هم مردم نسبت به حاكمان، و در اين حال كار مشكل تر هم شد. حجاج بن يوسف ثقفي بر كوفه گمارده شد، تفتيش عقايد، جاسوسي، اتهام، دستگيري، زندان، شكنجه، قتل و اختناق بر كوفه سايه افكند او كوفيان را مجبور به جنگ با بصره كرد و عده زيادي از مردم كوفه در اين جنگ كشته شدند. بيست سال، آري بيست سال در زير سايه حجاج چه گذشت بر كوفيان، مگر گفتني است؟


وقتي حجاج مرد، به نقل از مسعودي در مروج الذهب به جز كساني كه در جنگها كشته شده بودند، صد و بيست هزار نفر به دست او كشته شدند، و تعداد پنجاه هزار مرد و سي هزار زن در زندانهاي او زنداني بودند، كه شانزده هزار نفر از اين زنان برهنه بودند. مسعودي مي گويد: حجاج زن و مرد را در يك محل زنداني مي كرد و زندانهاي وي سقف نداشت تا آفتاب و سرما و باد و باران بر آنها ببارد. [1] . غذاي زندانيان مخلوطي از آرد جو و خاكستر و نمك بود كه زندانيان به سبب اين غذا و تابش آفتاب به صورت يك سياه پوست درمي آمدند. [2] .

راستي كوفيان به ياري امام نيامدند تا چيزي را حفظ كنند؟ آيا توانستند؟ و اگر به ياري امام آمده بودند چه چيزي را از دست مي دادند كه بعد از دست ندادند؟ معني جدا شدن از امام و پاكباز نبودن در راه اسلام چه چيز خواهد بود جز آنچه واقع شد.

برادران و خواهران: توجه داشته باشيد كه اگر در خدمت اسلام و انقلاب اسلامي پاكباز نباشيد، چيزي را كه مي خواهيد به دست آوريد، بدست نمي آوريد و آنچه را كه مي خواهيد حفظ كنيد، از دست مي دهيد.

و بالاخره هم نسل كوفيان تماما برچيده شد. هم حجاج مرد و هم كوفيان. اما روح كربلا نمرد، همچنانكه فرهنگ كوفيان نمرد، و همچنانكه فرهنگ يزيدي و حجاجي نمرد.

باز كربلا، و باز حسين عليه السلام و درخشندگي گوهر ايمان، و باز يزيد و حقارت، و باز حجاج...

و باز كربلا، و باز حسين عليه السلام و درخشندگي گوهر ايمان... و حجاج و...


و باز درخشندگي گوهر ايمان و باز بسيجيان.

و باز درخشندگي گوهر ايمان، و باز كربلا، باز حسين، باز باقي بودن بر عهد امام خميني قدس سره، باز بسيجيان.

كربلا حادثه اي نيست كه فقط 61 هجري تحقق پيدا كرده باشد. كربلا هر سال هست و همواره بايد به كربلا نظر داشت وگرنه زندگي ديني مان را از دست مي دهيم. هر كس به اندازه اي كه در دين عميق شود كربلا براي او عميق و شكوفا مي شود. به همين دليل پيشنهاد ما اين است كه: اين سلسله بحث ها را بطور عميق بخوانيد تا انشاء الله دريچه اي براي معرفت به امام حسين عليه السلام شود. و امام حسين شناسي يعني در زير اين آسمان، ايماني زندگي كردن و از پوچي ها آزاد شدن. و كربلا يعني:

مبارزه با پوچي ها

آن وقت مگر كربلا يك بار اتفاق افتاده است كه اين نوشتار را مي خواهي يك بار بخواني؟

باز بخوان و سال ديگر نيز دوباره، كه حكمت حسيني دير دسترس است.

و السلام عليكم و علي عباد الله الصالحين و صلي الله علي محمد و اله الطاهرين.



پاورقي

[1] مروج الذهب، ج 3، ص 137.

[2] سفينة البحار، ج 1، ص 222.