بازگشت

نه انزوا، نه چاپلوسي


عموما اگر در جنگي، دشمن ما را شكست بدهد، ما يا صوفي گري و انزوا پيشه مي كنيم، يا چاپلوسي دشمن را شروع مي نماييم. ولي در كربلا هيچ كدام از اين ها نيست، نه آنچنان شكست است كه ديگر حرف نزنند. و نه آنچنان كه التماس كنند، اينها از معجزات كربلا است. يك زن در برابر يزيد در حال اسارت ايستاده است و مي گويد تو شكست خوردي. اين قدرت سخن گفتن در پشتوانه خود يك حكمت اساسي و عميق مي خواهد.

«تو پسر زياد را به كمك خود مي خواني و او از تو ياري مي خواهد و تو و پيروانت در كنار ميزان عدل خدا جمع مي شويد، آن روز خواهي دانست بهترين توشه سفر كه معاويه براي تو آماده كرده است اين بود كه فرزند رسول خدا را كشتي. به خدا من جز از خدا نمي ترسم و جز به او شكايت نمي كنم. هر كار مي خواهي بكن، هر نيرنگي كه داري به كار ببر! هر دشمني كه داري


نشان بده! به خدا اين لكه ننگ كه بر دامن تو نشسته است هرگز سترده نخواهد شد.

سپاس خدا را كه كار سادات جوانان بهشت را به سعادت پايان داد، بهشت را براي آنان واجب ساخت. از خدا مي خواهم مقام آنان را فراتر ببرد و رحمت خود را بر آنان بيشتر گرداند چه، او كارداني تواناست.»

(پايان خطبه حضرت زينب عليهاالسلام)

چنين گفتاري از جگري داغدار و سرشار از ايمان و تقوي سرازير مي شود. معلوم است كه سخت ترين دلها فرومي شكند و همه ي تصميماتي كه كار به اين جا كشانده است متزلزل مي كند. حتي اگر آن تصميم گيرنده مرد فاجر و قسي القلبي مانند يزيد باشد. چرا كه كربلا فرهنگي نيست كه براي رقيب خود قدرتي باقي بگذارد. يزيد در مقابل اين همه تزلزلي كه پيدا كرد گفت: خدا بكشد پسر مرجانه را، من راضي به كشتن حسين نبودم.

تو با اين همه هيبت كه در اسيران كربلا مي بيني به قدرت حكمت حسيني آگاه شو، كه حركتي است بي شكست، چرا كه در اين حكمت و نهضت كشته شدگانند كه فرمان مي رانند و قاتلانند كه در زير بار كارهاي ننگين خود قد خم كرده اند، و در واقع اينها در روح و روان اسيران كربلا اسير افتاده اند. اينجا يزيد است كه اسير دست زينب است و نه تنها شهر شام براي حضور او تنگ شده، كه كاخ او ديگر تحمل او را ندارد، حتي از خود بيزار است. معلوم نيست به حيله يا به واقع، ولي بالاخره گفت: «حاضر بودم يكي از فرزندانم كشته شود و حسين كشته نشود.» اين جمله يعني شكست يزيد، و يعني شكست ناپذيري نهضت كربلا. و هر كس به اندازه اي كه به نهضت و حكمت حسين عليه السلام نزديك شود از پوچي مي رهد و در همه جبهه ها، بي شكست خواهد بود.

سلام بر حسين عليه السلام و بر ياران او كه خوب فهميدند چه كاري را به عهده


گرفته اند و راستي كار پربركتي بود كار حسين و يارانش، چه آنها كه با او كشته شدند، و چه آنها كه در قافله اسيران ادامه دهنده كار عاشورائيان بودند.

و السلام